loading...

محمدرضا گلزار ♥ گلزاریا

قادری: این روزها همه جا بحث ممنوع التصویر شدن توست... گلزار: من هم خوانده ام و شنیده ام. بعد پیگیری کردی؟ تمام تلاشم را کردم و دنبال پیگیری این خبر هم رفتم . ولی باور کن چیزی دستگیرم نشد. انگار ا

avisa بازدید : 415 پنجشنبه 27 آذر 1393 زمان : نظرات (0)

قادری: این روزها همه جا بحث ممنوع التصویر شدن توست...

گلزار: من هم خوانده ام و شنیده ام.

بعد پیگیری کردی؟

تمام تلاشم را کردم و دنبال پیگیری این خبر هم رفتم . ولی باور کن چیزی دستگیرم نشد. انگار اصلا خبری نبوده.

پس داری به کار خودت ادامه می دهی؟

چند تا فیلمنامه دارم و سعی می کنم بین این فیلمنامه ها بهترینش را انتخاب کنم.

این شایعه که هر چی فیلم روی پرده است فیلمنامه اش را اول برای تو فرستاده اند...

به هر حال من فیلمنامه اغلب این فیلم ها را خوانده ام.

پس باید درباره ی ارزش و کیفیت انتخاب هایت با هم بحث کنیم. اما اول سراغ این نکته که اصلا چی شده که به یکی بازیگر مشهور تبدیل شدی؟

یعنی چی؟یعنی چطور به عنوان یک بازیگر در این سینما جا افتادم؟

نه ، این که فیلم های تو فروخت و مردم برای دیدن تو به سینما رفتند.

خب ، نگران بودم که منظورت همان اولی باشد که توضیح دادن درباره اش کمی سخت است! اما اینکه چرا مردم دوست داشتند فیلم هایم را ببینند و مرا به عنوان قهرمان این داستان ها بپذیرند ، به نظرم جواب خیلی ساده ای دارد. سعی کردم همیشه خودم باشم و ادا در نیاورم. اگر صداقتی در کار باشد ، لنز دوربین خیلی زود و خوب ثبتش می کند و تماشاگر هم آن را می پذیرد.

و فکر می کنی توانسته ای همیشه این صداقت را پشت صحنه و روی پرده حفظ کنی؟

خب، نه همیشه. ولی لااقل سعی ام را کرده ام.

و آن وقت به نظرت کجا به نتیجه رسیده ای؟ کدام لحظه ها و در کدام فیلم ها؟
خودم از صحنه هایی در بوتیک و آتش بس خیلی راضی ام. به نظرم توانسته ام در لحظاتی از این فیلم ها حضور دوربین را کاملا فراموش کنم، فاصله میان خودم و نقشم را از بین ببرم و آن ارتباطی را با تماشاگر برقرار کنم که همیشه دنبالش بوده ام. مثلا در فیلم بوتیک ، چند صحنه که دوربین مرا دور از کنش اصلی صحنه ، در قاب می گیرد که ایستاده ام و در سکوت، ناظر آن چیزی هستم که در برابر چشمانم اتفاق می افتد. نمونه مورد علاقه ام از این جور بازی، عمر شریف در دکتر ژیواگوست. آن صحنه ای که روی تراس می ایستد و کشتار مردم بی گناه توسط سربازان ارتش تزار را نگاه می کند. سخت است که صحنه ای را بازی کنی که بر واکنش پر از سکوت تو در برابر غوغای اصلی صحنه استوار است.

خب، این یکی از گرفت و گیرهای کارنامه ی بازیگری ات است.این که هنوز داری از بوتیک مثال می آوری . شاید باید تعداد این قبیل فیلم ها و صحنه ها در کارنامه ی تو بیشتر می بود.

به هر حال فیلم بوتیک فیلم مهمی در کارنامه ی من است. ضمن اینکه باز هم از این جور مثال ها دارم و نمی خواهم آغاز مصاحبه خرجش کنم! هنوز اول کار است. ولی اجازه بده حالا من از تو سوال کنم. چرا بوتیک در جشنواره ی فیلم فجر و در دوره خودش آن طور که باید دیده نشد؟

دیده شد که. تماشاگرها و منتقدان دوستش داشتند...

اما داورها که آن را ندیدند. این فیلمی نبود که در بخش مهمان جشنواره به نمایش در بیاید و از رقابت اصلی دور بماند. اوایل کارم بودم و با انرژی شروع کرده بودم و می خواستم حاصل کارم را روی پرده و تاثیرش را روی هیئت داوران ببینم. اما نشد. نمی دانم از بدشانسی من بود یا چیز دیگر. به هر حال اگر چنین فیلمی در بخش رسمی به نمایش در می آمد، شاید مسیر حرفه ای عواملش به کلی تغییر می کرد. اما همان منتقد ها که تو می گویی، اغلبشان سعی می کردند موفقیت های فیلم را به چیزهای دیگری نسبت بدهند. به هر چیزی به جز بازی من در نقش جهانگیر. بوتیک فیلم شلوغ و پر شخصیتی است. با این وجود کاراکتر جهانگیر تقریبا در همه ی صحنه ها حضور دارد. چطور می شود فیلمی موفق باشد و بازیگری که در تقریبا تمام صحنه های آن حضور دارد و نقش محوری پیدا کرده، هیچ نقشی در این موفقیت نداشته باشد؟

به هر حال عقل مردم گاهی به چشمشان است، وقتی بعضی فیلم های دیگری را که در آن بازی کردی را می بینند، به نظرشان می رسد که شاید بوتیک فقط یک اتفاق یا حاصل کار کارگردانش بوده.

 

یعنی فکر می کنی من یک بار خوب بازی کرده ام و در فیلم های دیگرم هیچ نشانی از این استعداد نبوده؟
اصلا، اتفاقا حتی آن فیلم هایی از کارنامه ات را که دوست ندارم، و بعضی هایشان بد و سردستی ساخته شده اند، باز حضور تو در این فیلم ها آزاردهنده نیست. تازه بازی تو در آتش بس را خیلی دوست دارم. یادم هست وقتی فیلم را دیدم در نظرسنجی های آن زمان به عنوان بهترین بازی سال هم انتخابش کردم، که یادم هست خیلی ها شاکی شدند.

اما همین آتش بس هم دیده نشد. خودت می دانی که جشنواره ی فجر بهترین ویترین برای بحث و گفت و گو درباره ی حاصل کار سالانه ی اهالی سینماست. و وقتی چنین اتفاقی از دست اندرکاران فیلمی دریغ می شود، بپذیر که برایمان گران تمام می شود.

پس یکی از دلایل تو برای عدم تکرار چنین اتفاق هایی در کارنامه ات ، دیده نشدن این دو فیلم است.

خب، موثر است دیگر. همین چیزها مسیر حرفه ای یک بازیگر را می سازد. مگر چه قدر فیلم قابل بحث در سینمای ایران ساخته میشود که نقش مناسبی برای من هم در آن فیلم ها وجود داشته باشد و امکان حضورم در آن فراهم شود؟که بعد تازه این دو فیلم من هم در جشنواره دیده نشود؟

اصلا بیا این طوری با بحث طرف شویم، یک ستاره در سینما ی ایران، چه قدر می تواند برای مسیر کاریش برنامه ریزی کند؟ آینده اش را بخواند؟

بهتر است اتفاقات بد را فراموش کنم. چیزی مثل آن چه دربارهی این دو فیلم پیش آمد. در این شرایط سعی می کنم که برنامه ریزی هم داشته باشم، اما این برنامه ریزی قرار نیست که حتما به نتیجه درست و دقیقی برسد. همیشه فکر می کردم و می کنم که بخت و تقدیر و قسمت، نقش مهمی در زندگی همه ما دارد. آن وقت سعی می کنم بین محاسبه و برنامه ریزی و البته تقدیر، تعادل برقرار کنم. به خصوص در اینجا و با این شرایط ما به نظرم باید بخش مربوط به تقدیر و قسمت را بیشتر و موثر تر در نظر بگیرم.

حواشی و بازتاب های اعمال و رفتار یک ستاره هم در این جامعه خیلی زیاد است....

خیلی از این واکنش ها و حساسیت ها و بازتاب ها هم خوب و بجاست. قبولشان دارم. اما به نظرم بعضی وقت ها این حساسیت زیادی می شود. ما هم مثل آدم های دیگر زندگی می کنیم و زندگی ما هم بالا و پایین دارد. قرار نیست هیچ اشتباهی نکنیم. ضمن اینکه گاهی به نظرم زیادی روی تاثیر اعمال و واکنش هایمان بر عموم افراد جامعه حساب می شود. گاهی اصلا بد نیست که به خودمان فرصت دهیم در فضایی آرام و راحت کارمان را بکنیم و بعد با خیال راحت به تمتشاگران و مخاطب هایمان این فرصت را بدهیم که هرس مان کنند و بد و خوبمان را به رویمان بیاورند. واقعا چه عیبی دارد؟

و وقتی این پستی و بلندی را به رویت می آورند، شد که آرزو کنی کاش یک ستاره ی مشهور نبودی؟

نه، اتفاقا جایگاهم را دوست دارم. برای رسیدن به این جایگاه و بدست آوردن دل مردم کشورم زحمت کشیده ام. دلم می خواهد بیشتر و بهنر کار کنم، از زندگی درس بگیرم و از ای تجربه ها در مسیر کاری ام خوب استفاده کنم. به هر حال مهر و علاقه ی مردم چیزی نیست که به سادگی به دستش آورده باشم.سرمایه ام است و دلم می خواهد از این سرمایه به نفع کشورم و هموطنانم استفاده کنم. اگر هنری دارم و تاثیری، دوست دارم خرج مملکت خودم شود. این جا به دنیا آمده ام و همی جا هم خواهم مرد. پس می خواهم هر چه دارم همین جا و برای همین مردم خرج کنم. امیدوارم شرایطی پیش بیاید که بیشتر از همیشه و با فضا و تلاش بیشتری، به رشد سینمای ایران تا آنجا که در توانم است کمک کنم.

این خودش بحث بعدی ماست. این که جامعه ما چقدر می تواند از قابلیت های و توانایی های ستاره ای مثل محمدرضا گلزار، چه به لحاظ اقتصادی و چه اجتماعی استفاده کند.

منظورت دقیقا چیست؟

یعنی که هیچ از خودت پرسیده ای که جامعه ما سازمان هایی برای بهره بردن از حاصل کار یک ستاره را دارد؟ این جا فقط بحث گیشه ی سینما مطرح نیست. می شود سازمان ها و شرکت های عام المنفعه ای تاسیس کرد تا در کنار یک ستاره به مسیر خودش ادامه دهد و به سوددهی مالی و فرهنگی برسد.

به نظرم هنوز با این قبیل آرزوها و فرصت ها خیلی فاصله داریم.

ولی کم کم باید یاد بگیریم . به خصوص که کم کم صنعت سرگرمی ما رو به ستاره سازی آورده، اما انگار هنوز بلد نیست چطور ازش استفاده کند. حداکثر این که به بازیگران مشهورش پول می دهد تا در مجموعه های پربیننده و مناسبتی تلویزیونی یا دست آخر و در بهترین حالت، در فیلم های احتمالا پرفروش دیگری بازی کند. اما استفاده ای که در کشور های صاحب صنعت از حضور و وجود و اعتبار چنین ستاره هایی می شود، فراتر از این حرف هاست.

من اما آماده ام. تمام تلاشم را به خرج می دهم. راستش فکر می کنم انجام چنین فعالیت هایی که نفعش به همه میرسد، جبران همه ی آن مواهبی است که زندگی به من اعطا کرده و از این طریق سعی می کنم قدرشان را بدانم و در وجود و حوزه ی اطرافم ماندگارشان کنم. امیدوارم بیشتر در این زمینه تجربه کنم و بیاموزم. اما در حد خودم سعی می کنم از موقعیتی که دارم از جمله برای به راه انداختن فعالیت های خیریه استفاده کنم.

از چه راهی مثلا؟

مثلا به راه انداختن مسابقات ورزشی از جمله دیدارهای تیم والیبال هنرمندان، که عایدیمان از راه بلیت فروشی برای این مسابقات را در اختیار موسسات خیریه می گذاریم. ما آدم ها معمولا وقتی خوشحالیم که با همدیگر مهربانیم.

اما بازده اقتصادی و اجتماعی یک ستاره می تواند خیلی بیشتر از اینها باشد.

آخر در شرایطی که هنوز برای جا انداختن مفهوم ستاره، در ذهن بسیاری از دوستان مشکل داریم، چطور می توانیم به تشکیل سازمان های بزرگ و موثری برای استفاده ی درست از این شهرت فکر کنیم.

شاید خیلی ها نگران استفادهی نابجای بازیگران مشهور از شهرت بیش از حدشان باشند.

ولی قبلا هم گفتم. ما هنرمندیم و سیاست ربطی به ما ندارد. کاش بیشتر به ما اعتماد می شد و فرصت داشتیم تا بیش از این در مسیر کمک به فرهنگ این مملکت حرکت می کردیم. به هر حال کشور ما اینجاست و همگی باید هر چه در توان داریم خرج پیشرفت و قدرتش بکنیم. این یکی از دلایلی است که از فروش فیلم هایم خوشحال می شوم. چون به نظرم از این راه می تونام به ادامه ی حیات این سینما د حد خودم کمک کنم. از کنترلچی گرفته تا مدیر سالن و تماشاگر سینما و عوامل ریز و درشت هر فیلم.

و این پیشنهاد اخیر تو به بهانه ی فوت خسرو شکیبایی...

خب، این یک راه عملی در همین مسیر بود که برای کمک به قشر نیازمند یا سن و سال دار سینما به فکرم رسید. با خودم گفتم که کاش فقط ما بازیگرها و دیگر عوامل شناخته شده از فروش بالای یک فیلم سهم نبریم. طرحی که به ذهنم رسید این بود که هر فیلمی که بیش تر از یک رقم مشخص فروخت، درصد معینی از فروش آن به جیب دست اندرکاران فیلم برود. و و امیدوارم که این فقط در حد پیشنهاد باقی نماند و به شکل قانون دربیاید. اگر سهمی در فروش فیلم ها داشته باشم ، خیلی خوشحال می شوم که بخشی از تلاشم به این ترتیب کمکی باشد به رفاه حال آدم هایی که در این موفقیت سهیم بوده اند و به نوعی کارشان ویترین نیست و دیده نمی شوند و سهم کمتری از این موفقیت می برند. تکرار می کنم که بر اساس این طرح این پول باید به دست همه ی عوامل فیلم برسد. حتی بچه های تدارکات هم سهمی از آن داشته باشند. هنرمندی که به هر دلیلی عضوی از بدنش را از دست داده است یا دیگر توانایی کار ندارد، اتفاقی که این روزها برای چند نفر از اهالی سینما افتاده و خواهد افتاد باید سهم و حقی از این طرح داشته باشند.

این پیشنهاد قبل از این سابقه نداشته؟

چرا، تهیه کنندگانی را می شناسم که به اشکال مختلف دیگر عوامل را هم در موفقیت فیلمشان شزیک کرده اند. اما همان طور که گفتم امیدوارم تمام این ایده ها به کمک وزارت ارشاد، خانه ی سینا و باقی نهادهای مسئولبه شکل یک قانون مشخص درآید. وقتی می بینم که ستاره ی سینمای جهان چطور به مقوله ی صلح و کمک به انسان ها در کشورهای در حال پیشرفت می پردازند، به نظرم می رسد که ما در آغاز یک راه طولانی هستیم. فعالیت های این ستاره در زمینه ی یک حادثه خاص، مثلا کمک به آوارگان افغان را ببین.

و در منار هم ی این آرزوها،نهایت راه بازیگری محمدرضا گلزارچیست؟افق هدف هایش کجاست؟

افقی در کار نیست. بیشتر ترجیح می دهم که به حال و اکنون فکر کنم. این که در هر وضع و شرایطی که هستم بهترین واکنش را نشان دهم و مناسبت ترین تصمیم را بگیرم. این طوری قدم به قدم پیش خواهم رفت تا آینده، چنان که واقعا وجود دارد، خودش را در لحظه ای خاصبه من نشان دهد . سعی می کنم به زندگی فرصت تغییر بدهم همواره به نظرم رسیده که آدم های شجاع و هشیار، از تغییرات زندگیشان به عنوان یک فرصت استفاده می کننددر حالی که آدم های ضعیف مجبورند با تغییرات زندگی به عنوان تهدید کنار بیایند دلم می خواهد جوری زندگی کنم که همیشه از دسته اول باشم.

قبل از این گفتی تلاش می کنی تا طرح اقتصادی ات را به ثمر برسانی.چون می خواهی که حاصل نهایی گیر همه آن هایی بیایدکه در دیده شدن تو عرضه شدن فیلم به عنوان محصول نهایی دخیل اند.

دقیقا، کارم به عنوان یک بازیگر بستگی مستقیم به بقیه ی عوامل دارد . هر وقت با فیلمنامه و کارگردان بهتری کارکردم حاصل کار هم بهتر بوده است.

به خصوص یکی از ویژگی های تو این است که به نظر بیشتر بازیگر ری اکشن هستی تا عمل مستقیمیعنی حاصل کارت بستگی مستقیم به اوضاع و احوال بازیگر مقالبت دارد.

خودت نگاه کن دیگر. با امین حیایی در کما موفق بودیم. رابطه ی من و گلشیفته فراهانی در بوتیک را هم خیلی دوست داشتند. برخوردها و کنش و واکنش هایمان با مهناز افشار در آتش بس هم جواب داد. در توفیق اجباری هم با رضا عطاران همکاری خوبی داشتیم. کار بازیگری در سینما گاهی وقت ها مثل صفحه ای است که تلاش و دانش گروه فیلمبرداری را بازتاب می دهد اگر آن چه در اختیار بازیگر قرار می دهند یا به سمتش پرتاب می کنند خوب و جذاب باشد بازیگر هم به عنوان حلقه ی آخر این زنجیر به خوبی در اختیار تماشاگر قرار می گیرد.

تا به حال همه اش از مواهب و فرصت های ستاره بودن حرف زدیم .برویم سوی تاریک ماجرا. وجه ترسناک شهرت و محدودیت هایی که برایت ایجاد می کند.

بخشی از این گرفتاری ها در فیلم توفیق اجباری هست.

که مورد جالبی است. فیلم توفیق اجباری درباره ی گرفتاری های شهرت که همزمان در عین حال از شهرتت بین هوادارها برای فروش بیشتر بهره می برد!

با این حال باور کن از این گرفتاری های روزمره کم ندارم. به هر حال هیچ چیز کامل نیست. در برابر آن فرصت ها، این هزینه ای است که می پردازیم و گاهی وقت هایی می بینی شیرین هم هست. فعالیت هایی وجود دارد که دلم می خواست می توانستم در شرایط عادی و نرمال هم انجام شان بدهم. این که در رستوران یک غذلی راحت بخورم. یا با خیال راحت ورزش کنم. این ها اما قابل تحمل است. فقط کاش موانع و عوامل کم کننده سرعت در مسیر حرفه ای یک بازیگر به همین چیزها محدود می شد و زیاد گسترش پیدا نمی کرد.

هیچ به این نکته فکر کرده ای که بخشی از این محدودیت ها در زمینه جایگاهت به عنوان یک ستاره به تو تحمیل می شود؟ این که مجبوری قالب و هیات مورد تایید هوادارانت را حفظ کنی...

شاید باید تلاش های بیش تری در این زمینه به خرج دهم ، شاید باید تماشاگران سینما را برای تماشای هیبت ها و شمایل های تازه ای از خودم آماده کنم. دلم می خواهد به عنوان یک بازیگر-و در عین حال یک ستاره- زندگی های دیگری هم تجربه کنم، یک انسان همیشه آماده انتقاد از چیزهایی است که تجربه شان نکرده و امیدوارم بازیگری امکان انتقاد کردن را از من بگیرد حداقل در مواردی که از راه بازیگری تجربه شان می کنم.

اما هیچ وقت نگران تمام شدن این فرصت ها نمی شوی؟ وقتی زمان می گذرد و تو دیگر ستاره نیستی...

امیدوارم تا جایی که امکانش هست عمر بازیگری ام طولانی باشد امیدوارم که ستاره این سینما باقی بمانم اما همه چیز به قلبت بستگی دارد و اینکه خدا چی می خواهد. تو نان قلبت را می خوری. زندگی مهم تر از سینماست. بیش از آن که بخواهم به عمر بازیگری ام فکر کنم حواسم به زندگی ام است و از آن استفاده کنم. فکرش را بکن، هنوز خیلی راه هاست که نرفته ایم ، خیلی کارهاست که نکرده ایم، خیلی دست هاست که نگرفته ایم و البته... خیلی حرف هاست که نزده ایم.

مصاحبه از: امیر قادری

منبع: مجله ی شهروند

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic

سایت محمدرضا گلزار - گلزاریا

محمدرضا گلزار سوپر استار ایران و ستاره ای محبوب است !

این سایت منعکس کننده فعالیتهای هنری,ورزشی, سینمایی , فیلم ها و سریال ها , کنسرت ها , موزیک های جدید و دانلود , ... محمدرضا گلزار است که با حضور طرفداران اداره می گردد.

اطلاعات کاربری
ویژه نامه .realgolzaria 1.2.3.4 هدیه تولد رضا جان

دانلود مجله گلزاریا شماره 1و2

نایت اسکین

دانلود مجله گلزاریا شماره 1و2

نایت اسکین

دانلود مجله گلزاریا شماره 3

نایت اسکین

دانلود مجله گلزاریا شماره 3

نایت اسکین

ویژه نامه شماره 4 گلزاریا

نایت اسکین

شماره 4 مجله گلزاریای واقعی

کدهای اختصاصی
گلزاریا در شبکه های اجتماعی
جستجو برای آخرین خبرها از محمدرضا گلزار
جستجو
کد جستجو در وبلاگ با گوگل

در اين سایت
در كل اينترنت
سایت گلزاریا برای محمد رضا گلزار

جدیدترین اخبار فیلم و سریال محمد رضا گلزار را در سایت رسمی گلزاریا دنبال کنید !

تمامی فعالیت های موسیقی و ترانه های ریززار بصورت مداوم در این سایت آبدیت می شود.

همچنین کانال آپارات گلزاریا تنها کانال پر بازدید مربوط و مرتبط به گلزار است که دنبال کنندگان زیادی نیز دارد.

برای دیدن عکس ها , کلیپ ها , بیوگرافی و تمامی فیلم ها و سریال ها و اخبار ایشان از منو سایت استفاده نمایید .