loading...

محمدرضا گلزار ♥ گلزاریا

مصاحبه های محمدرضا گلزار,مصاحبه محمدرضا گلزار در مجله,مصاحبه با محمدرضا گلزار در,مصاحبه با محمدرضا گلزار,

RG بازدید : 669 دوشنبه 15 دی 1393 زمان : نظرات (0)

استاد پرویز پرستویی در مصاحبه ای با ریتم زندگی از اتفاقات و نظرات و احساسات خود به محمدرضا گلزار میگوید

برای دیدن این ویدیو روی کلمه ....... نظر پرویز پرستویی از گلزار ....... کلیک نمایید .

avisa بازدید : 421 پنجشنبه 27 آذر 1393 زمان : نظرات (0)

 گفتگوی ویژه این هفته با مربی بدنساز تیم ارتعاشات
محمدرضا گلزار: هرگز به دنبال پول نبوده ام


مديرعامل ارتعاشات صنعتي براي اينكه تيمش ازساير رقبا در ليگ واليبال عقب نماند و اسم اين تيم در رديف تيم هاي پيكان و سايپا قرار بگيرد، محمدرضا گلزار، بازيگر سينماي ايران را با عنوان مربي بدنساز به ليست كادر فني تيمش اضافه كرد. گلزار نيز خيلي زود اين پيشنهاد را پذيرفت تا بعد از مدت ها دوري از واليبال، حال مجددا حرفه اي تر از قبل به اين رشته ي ورزشي ادامه دهد. سوپراستار سينماي ايران با قراردادي كه امضا كرده است، براي يك فصل روي نيمكت واليبال ارتعاشات مي نشيند. وي در بازي هفته هشتم اين تيم مقابل بيم مازندران براي اولين بار در تركيب كادر فني تيم قرار گرفت و از نزديك بازي واليباليست هاي اين تيم را نظاره كرد.
آنچه مي خوانيد گفتگوی محمد رضا گلزار ستاره سينماي كشور در رابطه با حضور دوباره اش در ورزش سابق و مورد علاقه اش "والیبال" است.

به اعتقاد اكثر كارشناسان واليبال كشور، حضور يك ستاره سينما در واليبال كمي عجيب به نظر مي رسد. چه عاملي سبب شد كه شما به جمع تيم ارتعاشات صنعتي بپيونديد؟ من خودم را از خانواده واليبال مي دانم. درحال حاضر هم بسيارخوشحالم كه به جمع واليباليست ها برگشته ام. من واليباليست بوده ام و مدت طولاني در تيم هاي پارس خودرو، شيشه و گاز و... كار كرده ام. مدتي هم در باشگاه ديهيم تمرين مي كردم و زير نظر مربياني همانند فرهاد داخم، حسن نبي، فريد صائبي و حيدرخان به تمرين مي پرداختم همچنين در تيم پاس هم بازي كرده ام .

عامل اصلي كمرنگ شدن حضورتان در ورزش حرفه اي چه بوده است؟ اصلي ترين عاملي كه سبب دور شدن من از ورزش شد ورودم به عرصه ي سينما و موسيقي بود و مدتي كه وارد حرفه سينما و موسيقي شدم به طور كلي از ورزش دور ماندم.

 

 


آيا حضورشما در تيم واليبال هنرمندان در پيوستنتان به تيم ارتعاشات نقشي داشته است؟ من ۳ سال به عنوان كاپيتان تيم واليبال هنرمندان مشغول به فعاليت بودم ولي متاسفانه درحال حاضر اين تيم فعاليتش كمتر شده من هم به درخواست آقاي شهيديان مديرعامل ارتعاشات به اين تيم آمده ام و فكر مي كنم سابقه ام در تيم واليبال هنرمندان در تصميم مسئولان ارتعاشات بي تاثير نبوده است.

avisa بازدید : 416 پنجشنبه 27 آذر 1393 زمان : نظرات (0)

قادری: این روزها همه جا بحث ممنوع التصویر شدن توست...

گلزار: من هم خوانده ام و شنیده ام.

بعد پیگیری کردی؟

تمام تلاشم را کردم و دنبال پیگیری این خبر هم رفتم . ولی باور کن چیزی دستگیرم نشد. انگار اصلا خبری نبوده.

پس داری به کار خودت ادامه می دهی؟

چند تا فیلمنامه دارم و سعی می کنم بین این فیلمنامه ها بهترینش را انتخاب کنم.

این شایعه که هر چی فیلم روی پرده است فیلمنامه اش را اول برای تو فرستاده اند...

به هر حال من فیلمنامه اغلب این فیلم ها را خوانده ام.

پس باید درباره ی ارزش و کیفیت انتخاب هایت با هم بحث کنیم. اما اول سراغ این نکته که اصلا چی شده که به یکی بازیگر مشهور تبدیل شدی؟

یعنی چی؟یعنی چطور به عنوان یک بازیگر در این سینما جا افتادم؟

نه ، این که فیلم های تو فروخت و مردم برای دیدن تو به سینما رفتند.

خب ، نگران بودم که منظورت همان اولی باشد که توضیح دادن درباره اش کمی سخت است! اما اینکه چرا مردم دوست داشتند فیلم هایم را ببینند و مرا به عنوان قهرمان این داستان ها بپذیرند ، به نظرم جواب خیلی ساده ای دارد. سعی کردم همیشه خودم باشم و ادا در نیاورم. اگر صداقتی در کار باشد ، لنز دوربین خیلی زود و خوب ثبتش می کند و تماشاگر هم آن را می پذیرد.

و فکر می کنی توانسته ای همیشه این صداقت را پشت صحنه و روی پرده حفظ کنی؟

خب، نه همیشه. ولی لااقل سعی ام را کرده ام.

و آن وقت به نظرت کجا به نتیجه رسیده ای؟ کدام لحظه ها و در کدام فیلم ها؟
خودم از صحنه هایی در بوتیک و آتش بس خیلی راضی ام. به نظرم توانسته ام در لحظاتی از این فیلم ها حضور دوربین را کاملا فراموش کنم، فاصله میان خودم و نقشم را از بین ببرم و آن ارتباطی را با تماشاگر برقرار کنم که همیشه دنبالش بوده ام. مثلا در فیلم بوتیک ، چند صحنه که دوربین مرا دور از کنش اصلی صحنه ، در قاب می گیرد که ایستاده ام و در سکوت، ناظر آن چیزی هستم که در برابر چشمانم اتفاق می افتد. نمونه مورد علاقه ام از این جور بازی، عمر شریف در دکتر ژیواگوست. آن صحنه ای که روی تراس می ایستد و کشتار مردم بی گناه توسط سربازان ارتش تزار را نگاه می کند. سخت است که صحنه ای را بازی کنی که بر واکنش پر از سکوت تو در برابر غوغای اصلی صحنه استوار است.

خب، این یکی از گرفت و گیرهای کارنامه ی بازیگری ات است.این که هنوز داری از بوتیک مثال می آوری . شاید باید تعداد این قبیل فیلم ها و صحنه ها در کارنامه ی تو بیشتر می بود.

به هر حال فیلم بوتیک فیلم مهمی در کارنامه ی من است. ضمن اینکه باز هم از این جور مثال ها دارم و نمی خواهم آغاز مصاحبه خرجش کنم! هنوز اول کار است. ولی اجازه بده حالا من از تو سوال کنم. چرا بوتیک در جشنواره ی فیلم فجر و در دوره خودش آن طور که باید دیده نشد؟

دیده شد که. تماشاگرها و منتقدان دوستش داشتند...

اما داورها که آن را ندیدند. این فیلمی نبود که در بخش مهمان جشنواره به نمایش در بیاید و از رقابت اصلی دور بماند. اوایل کارم بودم و با انرژی شروع کرده بودم و می خواستم حاصل کارم را روی پرده و تاثیرش را روی هیئت داوران ببینم. اما نشد. نمی دانم از بدشانسی من بود یا چیز دیگر. به هر حال اگر چنین فیلمی در بخش رسمی به نمایش در می آمد، شاید مسیر حرفه ای عواملش به کلی تغییر می کرد. اما همان منتقد ها که تو می گویی، اغلبشان سعی می کردند موفقیت های فیلم را به چیزهای دیگری نسبت بدهند. به هر چیزی به جز بازی من در نقش جهانگیر. بوتیک فیلم شلوغ و پر شخصیتی است. با این وجود کاراکتر جهانگیر تقریبا در همه ی صحنه ها حضور دارد. چطور می شود فیلمی موفق باشد و بازیگری که در تقریبا تمام صحنه های آن حضور دارد و نقش محوری پیدا کرده، هیچ نقشی در این موفقیت نداشته باشد؟

به هر حال عقل مردم گاهی به چشمشان است، وقتی بعضی فیلم های دیگری را که در آن بازی کردی را می بینند، به نظرشان می رسد که شاید بوتیک فقط یک اتفاق یا حاصل کار کارگردانش بوده.

 

یعنی فکر می کنی من یک بار خوب بازی کرده ام و در فیلم های دیگرم هیچ نشانی از این استعداد نبوده؟
اصلا، اتفاقا حتی آن فیلم هایی از کارنامه ات را که دوست ندارم، و بعضی هایشان بد و سردستی ساخته شده اند، باز حضور تو در این فیلم ها آزاردهنده نیست. تازه بازی تو در آتش بس را خیلی دوست دارم. یادم هست وقتی فیلم را دیدم در نظرسنجی های آن زمان به عنوان بهترین بازی سال هم انتخابش کردم، که یادم هست خیلی ها شاکی شدند.

اما همین آتش بس هم دیده نشد. خودت می دانی که جشنواره ی فجر بهترین ویترین برای بحث و گفت و گو درباره ی حاصل کار سالانه ی اهالی سینماست. و وقتی چنین اتفاقی از دست اندرکاران فیلمی دریغ می شود، بپذیر که برایمان گران تمام می شود.

پس یکی از دلایل تو برای عدم تکرار چنین اتفاق هایی در کارنامه ات ، دیده نشدن این دو فیلم است.

خب، موثر است دیگر. همین چیزها مسیر حرفه ای یک بازیگر را می سازد. مگر چه قدر فیلم قابل بحث در سینمای ایران ساخته میشود که نقش مناسبی برای من هم در آن فیلم ها وجود داشته باشد و امکان حضورم در آن فراهم شود؟که بعد تازه این دو فیلم من هم در جشنواره دیده نشود؟

اصلا بیا این طوری با بحث طرف شویم، یک ستاره در سینما ی ایران، چه قدر می تواند برای مسیر کاریش برنامه ریزی کند؟ آینده اش را بخواند؟

بهتر است اتفاقات بد را فراموش کنم. چیزی مثل آن چه دربارهی این دو فیلم پیش آمد. در این شرایط سعی می کنم که برنامه ریزی هم داشته باشم، اما این برنامه ریزی قرار نیست که حتما به نتیجه درست و دقیقی برسد. همیشه فکر می کردم و می کنم که بخت و تقدیر و قسمت، نقش مهمی در زندگی همه ما دارد. آن وقت سعی می کنم بین محاسبه و برنامه ریزی و البته تقدیر، تعادل برقرار کنم. به خصوص در اینجا و با این شرایط ما به نظرم باید بخش مربوط به تقدیر و قسمت را بیشتر و موثر تر در نظر بگیرم.

حواشی و بازتاب های اعمال و رفتار یک ستاره هم در این جامعه خیلی زیاد است....

خیلی از این واکنش ها و حساسیت ها و بازتاب ها هم خوب و بجاست. قبولشان دارم. اما به نظرم بعضی وقت ها این حساسیت زیادی می شود. ما هم مثل آدم های دیگر زندگی می کنیم و زندگی ما هم بالا و پایین دارد. قرار نیست هیچ اشتباهی نکنیم. ضمن اینکه گاهی به نظرم زیادی روی تاثیر اعمال و واکنش هایمان بر عموم افراد جامعه حساب می شود. گاهی اصلا بد نیست که به خودمان فرصت دهیم در فضایی آرام و راحت کارمان را بکنیم و بعد با خیال راحت به تمتشاگران و مخاطب هایمان این فرصت را بدهیم که هرس مان کنند و بد و خوبمان را به رویمان بیاورند. واقعا چه عیبی دارد؟

و وقتی این پستی و بلندی را به رویت می آورند، شد که آرزو کنی کاش یک ستاره ی مشهور نبودی؟

نه، اتفاقا جایگاهم را دوست دارم. برای رسیدن به این جایگاه و بدست آوردن دل مردم کشورم زحمت کشیده ام. دلم می خواهد بیشتر و بهنر کار کنم، از زندگی درس بگیرم و از ای تجربه ها در مسیر کاری ام خوب استفاده کنم. به هر حال مهر و علاقه ی مردم چیزی نیست که به سادگی به دستش آورده باشم.سرمایه ام است و دلم می خواهد از این سرمایه به نفع کشورم و هموطنانم استفاده کنم. اگر هنری دارم و تاثیری، دوست دارم خرج مملکت خودم شود. این جا به دنیا آمده ام و همی جا هم خواهم مرد. پس می خواهم هر چه دارم همین جا و برای همین مردم خرج کنم. امیدوارم شرایطی پیش بیاید که بیشتر از همیشه و با فضا و تلاش بیشتری، به رشد سینمای ایران تا آنجا که در توانم است کمک کنم.

این خودش بحث بعدی ماست. این که جامعه ما چقدر می تواند از قابلیت های و توانایی های ستاره ای مثل محمدرضا گلزار، چه به لحاظ اقتصادی و چه اجتماعی استفاده کند.

منظورت دقیقا چیست؟

یعنی که هیچ از خودت پرسیده ای که جامعه ما سازمان هایی برای بهره بردن از حاصل کار یک ستاره را دارد؟ این جا فقط بحث گیشه ی سینما مطرح نیست. می شود سازمان ها و شرکت های عام المنفعه ای تاسیس کرد تا در کنار یک ستاره به مسیر خودش ادامه دهد و به سوددهی مالی و فرهنگی برسد.

به نظرم هنوز با این قبیل آرزوها و فرصت ها خیلی فاصله داریم.

ولی کم کم باید یاد بگیریم . به خصوص که کم کم صنعت سرگرمی ما رو به ستاره سازی آورده، اما انگار هنوز بلد نیست چطور ازش استفاده کند. حداکثر این که به بازیگران مشهورش پول می دهد تا در مجموعه های پربیننده و مناسبتی تلویزیونی یا دست آخر و در بهترین حالت، در فیلم های احتمالا پرفروش دیگری بازی کند. اما استفاده ای که در کشور های صاحب صنعت از حضور و وجود و اعتبار چنین ستاره هایی می شود، فراتر از این حرف هاست.

من اما آماده ام. تمام تلاشم را به خرج می دهم. راستش فکر می کنم انجام چنین فعالیت هایی که نفعش به همه میرسد، جبران همه ی آن مواهبی است که زندگی به من اعطا کرده و از این طریق سعی می کنم قدرشان را بدانم و در وجود و حوزه ی اطرافم ماندگارشان کنم. امیدوارم بیشتر در این زمینه تجربه کنم و بیاموزم. اما در حد خودم سعی می کنم از موقعیتی که دارم از جمله برای به راه انداختن فعالیت های خیریه استفاده کنم.

از چه راهی مثلا؟

مثلا به راه انداختن مسابقات ورزشی از جمله دیدارهای تیم والیبال هنرمندان، که عایدیمان از راه بلیت فروشی برای این مسابقات را در اختیار موسسات خیریه می گذاریم. ما آدم ها معمولا وقتی خوشحالیم که با همدیگر مهربانیم.

اما بازده اقتصادی و اجتماعی یک ستاره می تواند خیلی بیشتر از اینها باشد.

آخر در شرایطی که هنوز برای جا انداختن مفهوم ستاره، در ذهن بسیاری از دوستان مشکل داریم، چطور می توانیم به تشکیل سازمان های بزرگ و موثری برای استفاده ی درست از این شهرت فکر کنیم.

avisa بازدید : 439 پنجشنبه 27 آذر 1393 زمان : نظرات (0)

«گزارش مراسم اهدای جوایز به برندگان مسابقات رالی

«مکان اجرای مراسم:"هتل المپیک" واقع دربزرگراه تهران - کرج،ورودی غربی استادیوم آزادی

«زمان برگزاری مراسم:سه شنبه ۴/۴/۸۷ ساعت ۱۷:۰۰ الی ۱۹:۳۰

«با حضور محمدرضا گلزار، امین حیایی، حسام نواب صفوی

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

در تاریخ سه شنبه  4/4/87  مراسم اهدای جوایز به برندگان مسابقات رالي در هتل المپیک  با حضور تعدادی از هنرمندان برگزار شد ....این مراسم راس ساعت ۱۷:۰۰ آغاز شد و تا ساعت ۱۹:۳۰ ادامه یافت. سوپراستار محبوب و متواضع سینمای ایران محمدرضا گلزار به همراه برادر محترمشان بردیا گلزار و آقایان امین حیایی و حسام نواب صفوی در این مراسم حضور داشتند. حضور گلزار،حیایی و نواب صفوی در این مراسم به دلیل سابقه حضور در چند دوره از مسابقات رالی و فعالیتشان در این زمینه بوده است این عزیزان به این مراسم دعوت شدند تا جوایز دوره جدید مسابقات رالی را به برنگان اهدا کنند....لازم به ذکر است آقای محمود شهریاری نیز مسئولیت اجرای برنامه را به عهده داشتند.که گفتگوی زیبایی را با هنرمند عزیزمان محمدرضا گلزار انجام داده اند که در ادامه گزارش آمده است.

 

گزارش از نماینده گروه: ساعت تقریبا ۱۷:۳۰ بود که به همراه یکی از دوستانم به محل برگزاری مراسم رسیدیم. قبل از ورود به داخل هتل در محوطه امين حيايي رو با گريم متفاوتي ديدم ( موهاي بلند و عينك و كلاه ) و در نگاه اول ایشون رو نشناختم بعد كه متوجه شدم نتونستم به ایشون برسم چون سريع سوار پژو 206 شدند و رفتند. وقتي وارد هتل شدیم آقاي محمود شهرياري در حال اجرای برنامه بودند و حسام نواب صفوي (يكي از مهمانان) برنامه بر روي سن مشغول اهداي جوايز به برندگان مسابقات رالي بود. من و دوستم در ردیف اول نشستیم و به دنبال فرصتی بودیم برای گفتگو با آقای گلزار عزیز....بعد از اهدای جوایز به تعدادی از برندگان مسابقه رالی....به مدت  15 دقیقه تایم پذیرایی اعلام شد....عده اي رفتند به دنبال آقای گلزار تا با ایشون صحبت كنند و عكس و امضا بگيرند و ما هم فرصت را غنيمت شمرديم و رفتيم تا من خودم را به ايشان معرفي كنم. وقتي ما رسيديم جلوي صندلي آقای گلزار،ایشون بلند شد و با ما دست داد كمي با هم صحبت کردیم و عكس گرفتيم. وقتي آقای گلزار متوجه شدند که ما از طرف وبلاگ خواهران گلزار در مراسم حاضر شدیم خيلي محترمانه برخورد كردند( البته همیشه ایشون با احترام با هوادارانشون برخورد می کنند) و ما را تحويل گرفتند و به ما گفتند که بعد از پذيرايي بياييد با هم عكس بگيريم و صحبت كنيم. و چون بقيه هنوز ايستاده بودند و عكس مي گرفتند ما هم همانجا مانديم.كه آقای گلزار از ما پرسیدند که:با من كاري داري الان؟(كه توي فيلمی که از این مراسم گرفتم هست البته این فیلم خیلی کوتاهه) من هم به ایشون گفتم:نه بعد از پذيرايي خدمت مي رسيم و از ایشون تشکر کردیم.حاضرين به سالن پذيرايي رفتند و رضا و حسام هم در لابي پذيرايي شدند. اين تايم بهترين فرصت براي طرفداران آقای نواب صفوی و رضای عزیز بود كه با آنها در لابي هتل عكس يادگاري بياندازند كه ما هم از این فرصت استفاده کردیم و بعد از پایان تایم پذیرایی....برای اهدای جوایز به برندگان رالی از محمدرضا گلزار دعوت شد تا به روی سن بروند که با تشویق بسیار فراوان حاضرین ایشون بر روی سن حاضر شدند....قبل از اینکه آقای گلزار جوایز را اهدا کنند آقای شهریاری سوالاتی را که طرفداران آقای گلزار در زمان پذیرایی به دست ایشون رسونده بودند رو از آقای گلزار پرسیدند....

 

و در این قسمت از گزارش پاسخ های زیبا و جالب محمدرضا گلزار عزیز به سوالات حاضرین در این مراسم را با هم می خوانیم....

 

محمدرضا گلزار_شهریاری

- سلام عرض مي كنم خدمت شما عزيزان خيلي خوشحال هستم كه امروز در خدمت شما هستم خيلي ممنون.

درود برشما گفتند از آقاي گلزار بپرسيد كه مشخصات اخلاقي فروردين ماهيها چيست؟

- جذاب و دوست داشتني، كدومشو بگم آخه؟ غد و بداخلاق و...

فروردين ماهيها با متولدين چه ماهي جورن؟- وا للا من نمي دونم دقيقا ولي...

اونايي كه باهاتون جور بودن چه ماهي بودن؟-من مي رما....

نه خواهش مي كنم.- توي شب شيشه اي هم گفتم از اين حرفا بزنين مي رما...من متولدين ماه تير رو خيلي دوست دارم چون عددش عدد 4 هست.امروز هم روز چهار چهاره و من خيلي بيشتر خوشحالم كه در خدمتتونم ...فكر مي كنم با متولدين ماه تير.

اون عدد 4 رو به خاطر چي گفتين؟- چون از سالهاي قبل يه عدد خوش يمني برام بوده و اتفاقهاي مهمي كه توي زندگيم برام افتاده يه ارتباطي با عدد 4 داشته يا روز چهارشنبه بوده يا در روز چهارم بوده.

ملاقات شما با ايرج قادري هم در روز چهارم بوده؟- خير

چجوري بود اون روز؟ تعريف بفرماييد لطفا براي ما - من با آقاي قادري روز پنجم فروردين سال 79 در شمال بودم كه از ايشون براي روز نوزدهم دعوت كردم كه به كنسرت گروهمون تشريف بيارن. ايشون هم پذيرفتند و از من خواستند كه در فيلم سام و نرگس كه اولين فيلم من هستش بازي كنم كه الان هم در خدمت شمام.

چند خواهر و برادريد؟- ما كلا 4 تا فرزند هستيم 3 برادر 1 خواهر خواهر و برادر بزرگ من ازدواج كردن من و برديا برادر كوچيكم در خدمت شما هستيم(با حركت سر و دست به برديا كه در جمع بود اشاره كردند)

مي گن كه برادرتون استقلالين؟خودتونم استقلالين؟- من بله ديگه(تشويق تماشاگران)

قربان بعد گفتند بپرسيم چي باعث اين موضوع شد؟ اثر رفيق بد بوده كه استقلالي شدين؟(فرياد و خنده تماشا چيان)- البته من در اصل طرفدار تيم مليم و ايران عزيزمون انشالله بتونه كه...

خودتم مي دوني قرمز يه چيز ديگه است(فرياد تشويق و سوت و كف تماشاگران بلند مي شود)- از اون پيرهن آبي كه تنتون كردين كاملا معلومه

آبي در جهان واقع وجود نداره خودتم مي دوني هيچ حيواني به رنگ آبي نمي شه در طبيعت شما مثالي داريد؟- من اگه ازپس سوالهاي شما بربيام خيلي خوب مي شه

نه اگه مثالي داريد براي رنگ آبي در طبيعت نام ببريد.- چيزي به فكرم نمي رسه

ديديد عرض كردم حيواني به رنگ آبي در طبيعت وجود نداره.از آريان چه خبر؟ آيا باهاشون در ارتباط هستيد يا نه؟ كنسرتشون رفتيد ؟- من متاسفانه سر فيلمبرداري بودم اصفهان بودم موفقيتشونو تبريك مي گم باهاشونم در ارتباطم خيلي هم خوشحالم.

پس در ارتباط هستيد؟-بله

چرا با هرام بيضايي و مسعود كيميايي كه قرار بود كار كنيد كار نكرديد؟- خوب اين سوالا خيلي مفصله جواباش

حالا يه مختصري بيان كنيد- در مورد كار آقاي كيميايي من تحت قرارداد يك شركت تبليغاتي بودم با مو ي بلند براي همين نمي تونستم موهمو كوتاه كنم، نقشش سرباز بود.در مورد كار آقاي مهرجويي قرار بود من ريش داشته باشم و نقش معتادي رو بازي كنم...

مهمان مامان؟- بله، به دليل حضور در فيلم كما متأسفانه براي اون نقش ريش رو بايد مي زديم واون عزيزي كه كار كستينگ رو انجام مي دادن از اين فرصت استفاده كردن و عوامل خودشونو جايگزين من كردن طبق معمول!

شنيدم آقاي مهرجويي هم در جريان نبوده؟- بله، آقاي مهرجويي هم اول در جريان نبودند آقاي پيروز فر هم نقش منو بازي كردند كه بسيار عالي بازي كردن... در مورد كار آقاي بيضايي هم حدود 200 نف بازيگر رو تست گرفتند براي اون نقشي كه قرار بود من بازي كنم خيلي هم خوشحال بودم كه اين اتفاق داره مي افته متاسفانه به خاطر مشكلاتي كه بين تهيه كننده وكارگردان اتفاق افتاد كلا ساخت اين فيلم منتفي شد.

روزانه شما وقتي سر فيلمبرداري نيستيد چيكار مي كنيد؟- سر فيلمبرداري كه نباشم من يه مجموعه اي رو راه اندازي كردم كه براي آقايونه بيشتر در گير كار اون هستم

اونوقت چيكار مي كنيد با آقايون توي اين مجموعه؟- (با خنده) مربوطه به سولاريوم، ماساژ، آرايشگاه ،عكاسي،آتليه،...

من به شما تبريك عرض مي كنم آدرسشم مي خوام... كجاست قربان؟- توي خيابون يخچال، شريعتي

حق آگهي ما رو هم در نظر بگيريد-(خنده)

صميمي ترين دوستانتون چه كساني هستند؟(از بين هنرمندان كه ما هم بشناسيم _صميمي ترين دوستام ..آهان از بين هنرمندا...بله همونطور كه آقاي حيايي فرمودند امين حيايي،آقاي نواب صفوي(خيلي هم ناراحت شدن الان!!!)و بقيه هنرمندان...

اتومبيلتون چي هست؟ - بي ام و مشكي دارم

چه مدليه قربان؟ - مدل 630 هست

گرانترين هديه اي كه گرفتين در كجا وي كي بوده؟ (از كي بوده رو نمي خوايم راحت باش)- من كه يادم نمي ياد اگه اجازه بدين ...

كدام رو ز هفته رو بيشتر دوست دارين؟- چهارشنبه

به خاطر همون عدد 4 - بله

به خاطر چه چيزهايي در زندگيتون شكرگزاريد؟- به خاطر سايه پدر مادرم كه همچنان بالاي سرمند برادر عزيزم برديا و لطف خدا كه هميشه شامل حالمه

شهر مورد علاقه تون ؟- تهران

چرا تهران؟- براي اينكه همينجا به دنيا اومدم و زادگاهمه 

براي مسافرت دوست داريد كجا بريد؟- اصفهان

چرا اصفهان ؟- براي اينكه بسيار مردم مهمان نوازي داره... بعدش شيراز ... بعدش شهرهاي ديگه...

خوب در اين قسمت از مصاحبه آقاي شهرياري از برديا گلزار مي خوان كه روي سن برن و ادامه این گزارش رو به زودی در وب قرار خواهیم داد.

 

 

 

avisa بازدید : 420 پنجشنبه 27 آذر 1393 زمان : نظرات (0)
چهار نکته از مصاحبه محمدرضا گلزار در شب شیشه ای 

۱ـ  انتقاد ، چهره ، اقتصاد:

مـن احـســاس مي كنـم كه اگر در انتقـــاد غـرض ورزي نباشــد .... هيـچ اشـكـالي نـــــدارد بخاطر چـهره يا فيــزيك خاص وارد سينما شدن اشكالي دارد ؟ خیر اينكه وارد سينـما بشوي اشكالي ندارد شرط اصلي " ماندگـاري "است من اميدوارم كه در اين عرصـه كه تازه وارد آن شده ام بتوانم مانـدگار بشوم . اقتصـاد سينماي ما خيلي بيمار است من اگر بتوانم براي اين اقتصاد بيمار كاري انجام بدهم خوشحالم .

۲ـ جمله اي از جيمز دينك:

جمله ای كه هميشه در ذهن من است ايشان گفته اند كه اگر بازيگري صحنه اي را آن طور كه كارگردان ميخواهد اجرا بكنداين كار خاصي نيست.يعني هر آدمي با يكسري خصوصيات فيزيكي ميتواند آن كار را انجام بدهد بهتر اينكه بازيگر مسـير را ازكارگردان بگيرد طبق آن مسير شرايطي كه خودش ميخواهد را ايجاد بكند تابع دستورات بودن كارخاصي نيست  

۳ـ در مورد نشريات زرد:

به هر حال حــاشيه سازي گريبانگــير همه بازيگـــران است من احســاس ميكنـم كه اگر وارد حــريم خصـوصــي افراد نشوند و در چهـار چوب قـانون باشد اشكالـي ندارد گاهـــي اوقــات است كه با زنـدگي افراد بازي ميكنند آدم نبايد به هر ترتيبي برود و پول در بيـاورد

 

 

۴ـ اعتقاد قلبي من:

 

آن بالا يك چيز عجـيب غريبي است . جايي خواندم كه آنچه كه خداونـــــد به انسـان داده است يك مـوهبت الهــي است و انسان هيچ استحقـاقي درگرفتن آن نداشته است خـدا خواســته كه هرچيزي را به انسان بدهد . مورد دوم اين است كه آن چيزي را كه به افــراد داده ميشود اگر به يك سري آدمهاي ديگر اگر داده مي شد شايد به آن صورت كه بقيــه استفاده ميكنند نتوانند استفاده بكنند .پس خدا ميداند كه كي را كجا قـــرار بدهد و مورد آخر اين است كه : هـركسي هر چقدر كه به آن داده مي شود به همــان انـدازه هم بايــد  جوابگو باشد يعني خــدا به كسي هرچقدر محبت بكند بايد به همان اندازه جوابـگو باشد اينكه فيلمهاي من پر مخاطب بوده اول " لطف خـــدا " است و بعد لطف مـردم كه هميشه شامل حال من بوده است . من هــرچه در زنـدگي ام دارم از پــــدر و مـــــادر نازنينـم دارم و می دونم که الان دارند برنــامه رو می بینند دستشـــان را مي بــوسم..................... 
avisa بازدید : 356 پنجشنبه 27 آذر 1393 زمان : نظرات (0)

این مصاحبه کمی قدیمیه اما جالبه


گاوچرانقاسم جعفـــــری: محمدرضا گلزار چراغ سینمای ایرانگاوچران

 

شما می‌گویید دنبال مخاطب عام نبوده‌ایدپس انتخاب گلزار برای چه بوده؟ اصلا آن نقش چه ویژگی داشته كه گلزار باید آن را بازی كند؟ آیا این توجه به بازار نیست؟

جعفری: این نیست واقعا. من چه كنم؟

طب نوری: این نظر خلاف نظریه نقد است. چون طبق نظریه می‌گویند آن چیزی كه دیده می‌شود

باید نقد شود نه آن چیزی كه قرار بوده باشد. این قانون اول نقد است و جالب است كه كسی آن را رعایت نمی‌كند...

خب ما هم درباره گلزاری حرف می‌زنیم كه در فیلم بازی كرده و نقش یك آدم خوش تیپ را هم برعهده داشته و اتفافا خیلی هم رمانتیك است وبه عشقش هم بدون دردسر می‌رسد. اینها مگر در فیلم نیست؟

طب نوری: چرا. اما چرا گلزار نباید باشد.

بحث بودنش نیست. اینكه او برای فروش به مجموعه بازیگران اضافه شده...

طب نوری: مگر ایرادی دارد؟

نه. اتفاقا خوب هم هست. اما با نظر شما كه می‌گویید دنبال مخاطب عام نبوده‌اید

و می‌خواستید تجربه كنید ودغدغه فروش نداشته‌اید منافات دارد. چون از او استفاده كلیشه‌ای كرده‌اید...

جعفری: راستش قصه می‌طلبید كه تعدادی جوان نقش‌های اصلی را بازی كنند. ما یك سری جوان هم آوردیم. حتی فكر كردیم كه چهره ناآشنا بیاوریم. اما یك نگرانی داشتیم.

اینكه این نوع قصه چون در سینمای ما تجربه نشده و قهرمان فیلم هم یك جعبه است، فكر كردم كه تماشاگر راگمراه نكنیم. وقتی می‌خواهید یك فیلم درباره جنگ و شهادت بسازید خیلی سریع یاد سیدجواد هاشمی می‌افتید. این‌طور نصف مسیر را

رفته‌اید. حتی در «مجنون لیلی» قرار بود مهناز افشار روبه‌روی گلزار بازی كند. اما فكر كردم خیلی تكراری می‌شود. خود محمدرضا گلزار هم می‌خواست نقشی كه حامد بهداد بازی كرد را بازی

كند. اما فكر كردیم تایم فیلم اجازه نمی‌دهد كه آن سابقه از ذهن تماشاگر پاك شود.

ما هم از ذهنیت بیننده استفاده كردیم. من حتی به نیما شاهرخ‌شاهی پیشنهاد دادم نقش اصلی را بازی كند اما او گفت كارگر مترو برایم تجربه جدید

است. الان كه از بیرون به فیلم نگاه می‌كنم به نظرم آنها جای خودشان خوبند فقط یك اشكال به این چیزی كه می‌گویی وارد است و آن هم فصل حضور گلزار و بهداد است كه تاكید بیشتری روی آنها شده و بیشتر از بقیه به چشم می‌خورد.

بالاخره، رضا گلزار یك استار است و نمی‌شد همین‌طور گذشت. یادم می‌آید كه در ورسیون اول در همان دقیقه اول او می‌مرد. بعد آمدیم برایش یك سری قصه ساختیم گفتیم بیننده احساس نكند كه سرش كلاه رفته. یك چیز دیگر هم هست. سال قبل استاد بیضایی می‌خواست از او در فیلمش استفاده كند، حالا نشد مگر عیبی دارد او می‌گفت ما فیلمی نداریم كه عید اكران كنیم. فیلم‌های جشنواره هیچ كدام به درد اكران نوروز نمی‌خورد. به من گفت بیا چراغ سینما را روشن كن. مردم هم باید به سینما بروند. به من هم حق بدهید كه از این ابزار‌ها استفاده كنم. من یك اثر بینابینی ساختم. به خدا ساخت فیلم بدنه‌ای كار سختی نیست.

                                              برگرفته شده از روزنامه کارگزاران   

تعداد صفحات : 5

درباره ما
Profile Pic

سایت محمدرضا گلزار - گلزاریا

محمدرضا گلزار سوپر استار ایران و ستاره ای محبوب است !

این سایت منعکس کننده فعالیتهای هنری,ورزشی, سینمایی , فیلم ها و سریال ها , کنسرت ها , موزیک های جدید و دانلود , ... محمدرضا گلزار است که با حضور طرفداران اداره می گردد.

اطلاعات کاربری
ویژه نامه .realgolzaria 1.2.3.4 هدیه تولد رضا جان

دانلود مجله گلزاریا شماره 1و2

نایت اسکین

دانلود مجله گلزاریا شماره 1و2

نایت اسکین

دانلود مجله گلزاریا شماره 3

نایت اسکین

دانلود مجله گلزاریا شماره 3

نایت اسکین

ویژه نامه شماره 4 گلزاریا

نایت اسکین

شماره 4 مجله گلزاریای واقعی

کدهای اختصاصی
گلزاریا در شبکه های اجتماعی
جستجو برای آخرین خبرها از محمدرضا گلزار
جستجو
کد جستجو در وبلاگ با گوگل

در اين سایت
در كل اينترنت
سایت گلزاریا برای محمد رضا گلزار

جدیدترین اخبار فیلم و سریال محمد رضا گلزار را در سایت رسمی گلزاریا دنبال کنید !

تمامی فعالیت های موسیقی و ترانه های ریززار بصورت مداوم در این سایت آبدیت می شود.

همچنین کانال آپارات گلزاریا تنها کانال پر بازدید مربوط و مرتبط به گلزار است که دنبال کنندگان زیادی نیز دارد.

برای دیدن عکس ها , کلیپ ها , بیوگرافی و تمامی فیلم ها و سریال ها و اخبار ایشان از منو سایت استفاده نمایید .