دخـتـرخـالـم بـا پـسـردایـیـم داشـتـن بـا هـم خـالـه بـازی مـیـکـردن, ی کـاغـذی رو آوردن پـیـش مـن و گـفـتـن امـضـا کـن ...
مـن : ایـن چـیـه ؟؟؟ O_o
دخـتـرخـالـم : داریـم از هـم طـلاق مـیـگـیـریـم
ایـنـم بـرگـه ی طـلاقـمـونـه
تـو هـم شـاهـدمـونـی ^_^
بـعـد از اون پـسـردایـیـم مـیـگـه : نـه نـه صَـب کـن بـیـنـم
هـنـوز مـعـلـوم نـکـردیـم بـچـه هـا مـال ِ کـی بـاشـن :|
خـدایـا آخـر عـاقـبـتـمـونـو بـه خـیر کـن

داداشم اومده میگه مهده بره گناباد کی برامون شیرینی درست کنه!!!؟
مامانم میگه مغازه!!!
مامان با ذوقه من دارم؟
داداشه جای اینکه فکرمن باشه ک دارم میرم شهر غریب فکر شکمشه!
عجبا.........

یه بار به مامانم گفتم مامان منو از توخیابون برداشتین ؟؟؟

میگه نه بابا اگه تو خیابون بودی که برت نمیداشتیم !

تورو یه نفر گذاشت دم در مارو تو عمل انجام شده قرار داد!

منو میگی: هی روزگار(((((((((((

من مامان پول اب او مده 10000 تومان
مامان : بله دیگه
از صبح تاشب میشینی پای این کامپیوتر کوفتی همینه دیگه
من اخه چه ربطی داره مامان؟؟؟؟؟؟؟
مامان: هیس حرف نباشه حرف بزرگترت حرف نزن!

یعنی ﻣﻮﻧﺪﻡ ﭼﯽ ﺑﮕﻢ :|
یه ﻣﺰﺍﺣﻢ ﺗﻠﻔﻨﯽ ﺩﺍﺭﻡ .. ﻫﯽ ﺯﻧﮓ ﻣﯽ ﺯﻧﻪ ﻣﻦ ﻓﺤﺸﺶ ﻣﯽ ﺩﻡ…
ﺳﺮﯼ ِ ﺁﺧﺮ ﮐﻪ ﻓﺤﺸﺶ ﺩﺍﺩﻡ ، ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﺯﺩه
ﮐﺎﺭﯼ ﻧﮑﻦ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﺯﻧﮓ ﻧﺰﻧﻤﺎﺍ !
چیه مگه؟ خوب شاید در آینده با ایم مزاحمه فامیل شدیم!

خالم اینا اومدن افطاری خونه ما.
این خاله ما یه دختر داره که تو ازدواج شانس نداره !هر دفعه خواستگار میاد یه جوری میپره!
من ک فهمیدم نیم ساعت دیگه میرسن به خونه اطلاع دادم بگن من مشهدم و در جا از خونه زدم بیرون!
وقتی ک رسدن خونمون به گوشی دختر خالم زنگ زدم گفتم
سلام من الان مشهدم نایب و زیاره شما بعد ی کم احوال پرسی گفتم گوشیمو سمت حرم میگیرم دعا هاتو بکن
گف باشه!
درجا گذاشتم رو ضبط گوشیمو ببینم چی میگه؟
اینم از سخنانش^_^:
سلام امام رضا جونم خوبی؟امام رضا من ی مشکل بزرگ دارم خواهش میکنم حلش کن!هرچی خواستگار دارم همشون میپرن!
ازت ی درخواست دارم.یه ادم با شخصیت و خوب نصیب من بکنی!
عاغا اینو ضبط کردم بدو رفتم خونه!
دختر خالم که درو باز کرد همونجا ی سکته ناقص کرد!^_^
وقتی نشستیم هی اشاره میکرد نگیا نگیا!
من:d
سر سفره گفتم میخوام ی دعا قبل غذا خوردن بزارم بگید امین^_^
بقیه هم خیال کردن واقعا دعا هستش!
صدای ضبط شده رو گذاشتم!....
در یک لحظه خونه رفت هوا!!!!
خالم اینا که داشتن سفره رو میجویدن.خونواده ما هم به زور داشن خودشونو نگه میداشتن!^_^
که ی دفعه همشون شروع کردن ب خنیدیدن=))
جاتون خالی خیلی کیف داد^_^

در ضضمن من خاله ندارم و اینا فقط از ذهن مشوش نویستده هست

به مامانم میگم حوصلم سر رفته؛میگه زیرشو کم کن:‏)مامانه من دارم‏?

امروز دختر همسایه داشت بلند بلند با خودش حرف می زد ( سه سالشه ، طبق معمول گودزيلاي دهه هشتادي !! )
حالا بگین چی میگه :
- ولی من دوست دارم ...
- ولی من ندارم !!
- می خوای بری ؟؟؟؟
- آره ... می خوام برم !!!
(بعدش یه چند ثانیه صبر می كنه ؛ میگه )
- من پدر ِ این دل رو در میارم ، غلط كرده این دل ِ‌من ... !!
گرفتی چی شد ؟؟
دیالوگای این سریال ِ مادرانه رو حفظ می كنه !!!
یعنی من نمی دونم بچه اس ما داریم ؟؟؟؟ یا در اصل recorder ِ ه ؛ ما داریم ؟؟

عاغا صب پاشدم مامانم میگه پاشو ظرفارو بشور میخوام غذا درست کنم.گفتم مامان من گشنمه بذار صبونه بخورم بعد.گیر داد لازم دارم حداقل زود پزو بشور.
حالا بنده در حال شستنه زودپزم،مامانم به خواهرم میگه:ناهار ماهی درست کنم؟؟؟؟؟
من از شما می پرسم ماهی تو زودپز درست میشه عایا؟؟؟؟؟؟؟؟
من:-0
مامانم:-\
ماهی:-)
زودپز:-D
بازم من:-((((((((((
مامانه ما داریم؟؟؟؟؟؟؟؟

بابام داشت میگفت احتمالا یارانمون رو قطع کنن.
مامانم میگه: برو بگو یه بچه فلج داریم که همش رو صندلی جلو کامپیوتر نشسته و تکون نمیخوره! عقلشم سالم نیس...!!!!
هیچی دیگه الآن دارم دنبال خانواده واقعیم می گردم :|