چی بگم که دلی برای نوشتن نمونده....

گر با غم دوریت نسازم چه کنم با یاد تو گر عشق نبازم چه کنم چون در نظرم تویی مایه ی ناز گر من به تو ای دوست ننازم چه کنم

تنهاییییی،خیلی سخته!

غروب عاشقان رنگش طلاییست اگر چه اخرش دردو جدایست.

مینوستم برایت

نامه ای به دلتنگی

شاید قاصدکی

آمد پاور چین پاورچین

نامه ام را دزدید

و به دستت داد

شاید مهربانی بکنی یک روزی

شاید قلب بشکسته من را

درک کنی

شاید جبران کنی همه ی سختی هایم را

شاید شاید شاید

بهترینت باشم

شاید روزی برسد

دشمنانت همه نابود شوند یا آنکه

تو همانی شوی که دلم میخواهد باشی

قهرمان

پر زور

قوی ♥

یه موقع هایی دلم میگیره یه موقع هایی دلتنگ و تنهام. رضا کاش میدونستی بی تو چه تنهام.

ای عشق .ای منجی جاودانه .ای همیشه ماندگار با من بمان برای همیشه. چراکه با این همه تنهایی .تنها به امید دیدارت تا اخرین روز حیات جاودانه خواهم زیست.

دستان پر مهرت را دوست دارم چرا که بذرهای محبت را بر زمین وجودم می پاشند.

پروانه به شمع بوسه زد بل و پرش سوخت بیچاره از این عشق سوختن اموخت فرق منو پروانه در این است پروانه پرش سوخت ولی من جگرم سوخت