زمان جاری : شنبه 09 تیر 1403 - 12:14 قبل از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



محمدرضا گلزار,سایت گلزاریا
ارسال پاسخ
تعداد بازدید 790
نویسنده پیام
sanabanoo آفلاین

مدیر تالار
ارسال‌ها : 509
عضویت: 7 /8 /1393
تشکرها : 105
تشکر شده : 594
آموزش بازیگری-بازیگری چیست؟
بازیگری چیست ؟

بازی گری درتعریف عینی یعنی حضور زنده ی بازی گربر صحنه .دراین جا \"حضور\" یعنی اشغال بخشی ازفضا توسط بدن؛ قید« زنده»یعنی آن حضور (بدن) با اندیشه و احساس توأم است ؛ و«صحنه »در این تعریف یعنی هرنوع فضای بازی . پس بازیگر در هر مکتبی مشق کرده باشد ،با هر شیوه ای به نقش رسیده باشد ،نمایش اش هر سبک زیبا یی شناختی داشته باشد ،کارش از این سه جنبه داوری می شود : 1)جنبةبدنی (فیزیکی) یا تکنیکی ؛ 2)جنبة ذهنی یا اندیشه ای ؛3)جنبه حسی یا روحی1
جنبه بدنی یا تکنیکی در یک کلام یعنی چگونگی حضور بدنی بازیگر بر صحنه . این حضور گاه ساکن است (بازیگر درجا وبی حرکت ایستاده ،نشسته خوابیده ،یا ....)گاه متحرک: حرکت آن گاه درجاست (بازیگر در جا ،سر ودست وتنه و اعضای صورت اش حرکت‌می دهد وبا لوازم بازی اش کارمی کند وتغییرمکانی ندارد )گاه توأم با جابجایی (بازیگر در صحنه جابجا می شود وتغییر مکان دارد ،یعنی پایین وبالا یا چپ وراست می‌رود)؛‌ درهمةاین احوال گاه با بیان همراه است وگاه بی صدا یا بی کلام است ؛وسرانجام، گاه فردی است ،گاه جمعی . پس این جنبه مشتمل است بر همة آنچه تماشاگر از بازیگر می‌بیند ومی شنود .
این دیده ها وشنیده ها زمانی برتماشاگر تأثیر میگذارند که باورشوند .ونخستین شرط باور شدن شان این است که دست کم راحت و روان انجام شوند .بازی راحت و روان در صورتی میسر است که بازیگر بر بدن وبیان خود شناخت وتسلط داشته باشد .بسیاری معتقدند که فقط این جنبه ازکار بازیگر ی آموختنی است . جنبه‌ی تکنیکی یا بدنی کار بازیگر یعنی جنبه ی مر بوط به شناخت وتسلط بازی گر بر بدن و بیان خود . شناخت و تسلط بربدن و بیان در بازی گری هریک بحث و فصلی مستقل ،مهم ومفصل است .
در جنبةذهنی یا اندیشه ای موضوع بررسی این است که با زیگر چگونه شخصیت نقش خود رااز زوایای مختلف تجزیه و تحلیل می کند – به افکار او ،احساسات و عواطف او ، اعمال او رابطه ای که با نمایش ودیگر نقش های آن دارد پی می برد . این جنبة از کار بازیگر ،نمود بیرونی چندانی ندارد .حرکت و احساس تجلی بیرونی دارند ، اما اندیشه ؟ تماشاگر معمولا\"به نحوه ی مواجهه ی بازیگر با این دسته از مسائل نقش کاری ندارد و در واقع فقط نتایج این جنبه را می بیند . اما شکی نیست که بازیگر اگر از این نظر ضعفی داشته باشد ،نمی تواند نقش راگویا ،دقیق وباورکردنی بنمایاند .
جنبةاحساسی یاروحی رابسیاری عالی ترین جنبةکار بازیگر می دانند و بر این باورند که این جنبه چندان آموزش دادنی نیست .
بنابراین باور،بیش تر بازیگران درجنبه های اول ودوم تبحر پیدا می کنند واز این مرحله فراترنمی روند ودر نهایت می شوند«بازیگر خوب » یا به تعبیری «تکنیکی » ،که گاهی تا مرتبه ی «ستاره شدن » نیز پیش می روند ،اما تا در جنبه ی احساسی یا روحی پرورده و استاد نشوند «بازیگر بزرگ »نمی شوند – بازی چنین بازیگرانی است که سالها درخاطر می ماند.2 بازیگری و هنر نمایشی نویسنده: محمد رضا حیدری …هنر چیست؟! نمی دانم… جوهر اصلی این پدیده ی اسرارآمیز و وصف ناپذیر انسان را حیران می سازد. اما در عین حال می دانیم که از قدیمی ترین زمانها تاکنون افراد بشر تجارب فردی و خصوصی خود را به صور مجسمی منعکس ساخته اند که ما آنها را آثار هنری می نامیم… و ضمنا‌‌ می دانیم که هنر در زند گی بشر، اصلی اساسی است. اگر از تمدن بشری و زندگانی ما آثار هنری را بگیرند زندگی چگونه می شود؟ آثار هنری همواره خواهند بود و جاودانه هم باقی خواهند ماند و برای سعادت بشری هم همواره موثر خواهند بود. این آثار تجارب انسانی هستند که به خود شکل گرفته اند و ما از دریچه ی حواسمان به آنها می نگریم و لذت می بریم..لیکن راه هنری به این سادگی هم نیست..ما نقاشی را می بینیم، موسیقی را می شنویم واثر یک حکاکی را بر سطح خاص به مد د حس لامسه درک می کنیم اما این تاثرات حسی ماست که به عکس العمل های احساسی منجر می شود و بعد ازیک کار عقلی است که آن احساس و ذکاوت مارا به مرحله ی ادراک می رساند. این ادراک چگونه حاصل می شود؟ فرمول قطعی و صریح نیست! مخلص کلام اینکه برای درک این احساس قاعده ی روشنی نیست.پیچیدگی هنر به گونه ای است که از نقطه نظرهای گوناگون مورد بحث است و هیچکدام از این نظرها بر دیگری برتری ندارد.
اما در مطالعه ی یک اثر هنری باید اصول زیر را مد نظر داشت:
باید دانست که یک اثر هنری عبارت از شکل یا فرمی است که هنرمند آفریده است.. این اثر بر اساس قواعد زمان و مکان و تمدن خاص بنا شده است، دارای موضوع و محتوی است و معمولا هد فی را هم د نبال می کند. اگر بخواهیم واضح تر بگوییم اثر هنری فرمی دارد که سرشار از هم آهنگی است که این ساختمان باعث می شود از سایر مقولات تمیز داده شود..این اثر را چه کسی آفریده؟..هنرمند..و اوچه کرده ؟ یک ضرب المثل چینی می گوید: برای یک نقاش نقش ببری را بکشد باید حتما هنگام نقاشی خود را به قوت و قد رت یک ببر بداند!... تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل! هنر چیست؟ هنر تجسم یک تجربه ی انسانی است.
هنر ترکیب پد یده های هستی است به گونه ای که احساسی را در بیننده بوجود آورد.
هنر کوششی است که به آفرینش یک اثر زیبا منجر می شود
هنر جوششی درونی و بیرونی است که به خلق پدیده ای منجر می شود.
... اینها نمونه هائی از تعاریف مختلف هنر هستند.اما مسئله همچنان حل نشده باقیست!
در یونان و روم باستان هنر را ترکیب انسان، طبیعت و زیبائی می دانستند و بد ین لحاظ هم اکثر آثار هنری آن دوران مجسمه هائی از آدمها در عین زیبائی و تناسب اندام بوده است. دیدگاه حضرت امام (ره): هنر دمیدن روح تعهد در کالبد انسانهاست.
واضح است که این تعریف یک تعریف ارزشی از هنر است و تمام ویژگیهای تعاریق قبلی را هم در خود نهفته دارد.
مگر می شود هنرمند پدیده ها را ترکیب کند تا احساسی را در د یگران ایجاد کند اما خود از آن بی بهره باشد؟ مگر می شود هنرمند اثری زیبا را خلق کند در حالیکه خود از زیبائی معنوی و لطافت روح بی بهره باشد؟و خلاصه اینکه مگر می شود کسی نام هنرمند را یدک بکشد اما حرفی برای گفتن نداشته باشدو نخواهد که برای دیگران و خود بوسیله هنر وحتی برای هنر کاری انجام ندهد؟! انواع هنر وتقسیم بندی کلی در ادامه انواع هنر (تقسیم بندی کلی): 1- هنر غنائی بزمی: محتوای این هنر عاشقانه است. مجالس عیش و نوش وبزم و پایکوبی نمونه های بارزاین هنر است.
2- هنر عرفانی: این هنر سوز و گداز و راز و نیاز در راه کمال را نشان میدهد. هنری که با مثال آثار حافظ در ذهن خود بدرستی ویژگیهایش را درک می نمائید.
3- هنر حماسی: شرح حماسه ها، رزم ها، اساطیر و قهرمانان باستانی نطیر رستم و..
4- هنر تعلیمی: این هنر به ترویج اخلاق و افکار و اندیشه های متنوع اخلاقی می پردازد. این هنر در خدمت آموزش است.
5- هنر سیاسی:کلیه ی آثار سیاسی در زمینه های گوناگون که به ترویج افکار متفاوت با روند معمول جامعه و یا در خدمت آن باشد در این فالب هنری می گنجند. انواع هنر (تقسیم بندی از نقطه نظر رسالت): 1- هنر برای هنر:در این نوع از هنرهدف از کار هنرمند بیشتر ارتقا سطح هنر است.هنرمند رسالت کاری خود را تلاش برای بر جا گذاشتن آثار هنری به یادگار دارد و هنرمند هنردوست از طبقه ی خواص جامعه کسی که خود را از دیگران یعنی عوام جدا می داند نمونه ی مناسبی برای این نوع از هنر است.
2- هنر برای هنرمند:در این نوع از هنر هنرمند در خدمت خود است و هنر را برای شهرت فردی تجربه می نماید.و ممکن است با قبلی ترکیب هم بشود یعنی هم برای هنر وهم برای خود تلاش نماید.
3- هنر برای جامعه: این نوع هنر با اجتماع انسانی که غالبا از طیف عموم مردم است سروکار دارد.هنرمند رسالت کاری خود را بر اساس خدمت به افراد رده های میانی و پائین اجتماع قرار داده است و برای آنان تلاش دارد. نمایش: نمایش در زبان فارسی ترجمه ی تئاتر است و آن هنری است که از چند هنر دیگر ترکیب یافته است. در نمایش بازیگران خود را به جای قهرمانان و اشخاص داستان می گذارندو وقایعی را که بر سر قهرمانان آمده است با حرکات و اعمال و گفتار خود یک به یک در روی صحنه مجسم می کنند. در نمایش از ادبیات، موسیقی، نقاشی و حتی حجاری و معماری و برخی هنرهای دیگر استفاده می شودبنابراین آن را کامل ترین هنرها می نامند.
نمایش در سراسر گیتی به اشکال مختلف متداول است و در بعضی از کشورها سابقه ی آن به زمانهای بسیار دور تعلق دارد.در ایران نیز نمایش از زمانهای قدیم متداول بوده است، نمایش حاجی فیروزنوروزی بازی و...از قدیم در عید نوروز برگزار می شده است. نمایشهای سوگواری، نقالی، تئاتر روحوضی، تعزیه و شبیه خوانی از دیگر اشکال نمایشی در گذشته بوده است.
اصل و منشا’ نمایشی را که اکنون در سرتاسر جهان رواج دارد به کشور یونان نسبت می دهند(هرچند که پیش از آن نیز نمونه هائی موجود بوده است) یونانیان قدیم خدایان متعددی داشتندو آنها را پرستش می کردندو در اوقات خاصی برای بزرگداشت یا پرستش آنها جشن هائی ترتیب می دادند. در این جشن ها نمایشهائی نیز برگزار می شد.محل نمایش اغلب دامنه ی تپه ای بود که میان آن فرو رفتگی داشت. سینه ی تپه را پله پله می کردندتا تماشاگران بر آنها بنشینندو در پایین، زمین مسطحی را به بازیگرا ن وگروه خوانندگان اختصاص می دادند. جمعیتی که برای نمایش در محل گرد می آمدند گاهی از بیست هزار نفرهم تجاوز می کرد.
نمایش در قرن پنجم پیش از میلاد به اوج عظمت و اعتلای خود رسیدو نمایشنامه نویسان بزرگی در این قرن ظهور کردند.
آشیل، سوفوکل و اوریپید بعنوان مبدعان نمایشنامه نویسی نوین گوهری را در تاریخ بشریت نهادینه کردند که امروزه با وجود پیدایش سینما و فیلم و نفوذ بی سابقه ی آن در همه ی کشورهای جهان، نمایش اهمیت و اعتبار خود را از دست نداده است و امروزه از جهت پرورش قوای ذهنی کودکان و نوجوانان ارزش جدیدی از نظر تربیتی پیدا کرده است. تاریخچه: باید اعتراف کرد بدلیل نبود امکانات چاپ و نگهداری اسناد در دوران قدیم مدرک معتبر و مستندی از آن دوران کهن در هیچ زمینه ی هنری باقی نمانده است (برای کسب اطلاعات بیشتر به کتب تاریخ عمومی هنر موجود که بسیار زیاد هم هستند مراجعه فرمائید) اما برخی منابع معتبر تاریخی به ما می گویدکه در سال 1879 میلادی فردی اسپانیائی در غارهای آلتامیر واقع در آمریکای جنوبی قدیمی ترین آثار هنری جهان را در قالب نقاشی مربوط به 10 تا 15 هزار سال قبل یافته است.نقاشی گرانبهائی که انسان اولیه به منظور سحر و جادو برای موفقیت در شکار خود یا ثبت و جاودانه کردن آن موفقیت با کمک خاک رس، دوده ی آتش و کمی پیه ی شکار بر دیواری ترسیم نموده است.
وقتی انسان اولیه حیوانات را اهلی کرد انقلاب واپسین سنگی را بوجود آورد و به عصر دیرینه سنگی پایان داد. سنگها را در نهایت دقت و ظرافت استفاده و ابزارکاررا ساخت. کار روی فلزات، کوزه گری، بافندگی و ریسندگی و حتی کارهای اولیه ی ساختمانی را با خاک، گل و آجر تجربه کردو…
مجسمه های یافته شده از آن دوران سرهائی متعلق به 6یا 7 هزار سال قبل از میلادو اسکلت های واقعی انسان هستند که با موادی پوشیده شده اند تا شکل انسانی بگیرند.این روش تاپایان دوره ی امپراتوری روم ادامه داشت.علت هم این بود که انسان می خواست با اینکار در راه جاودانگی خود گام بردارد چون آنها معتقد به وجود روح بودندو محل آنرا هم در سر می دانستند! لذا سعی در نگهداری سرهای دوستان و دشمنان درکنارخود همواره مزید علت برای ساخت مجسمه های آن دوران بوده است!!
احترام و عبادت هم یکی از خصوصیات مذهبی مردم ابتدائی است که با ساخت مجسمه بزرگان کم کم شکل بت به خود گرفت و عبادت شد.
آنچه از تمدن های افریقائی بر جامانده است مجسمه هائی با سرهای بزرگ و بدنهای کوچک می باشد چرا که آنها سر را جایگاه روح می دانسته اند. رقص های با ماسکی هم که از این تمدن باقی مانده است نمونه های مفیدی از نمایش تسخیر روح بشمار میروند! چیزی که تاریخ غرب با کتمان آن نقش عمده ای برای تغییر منشا’ تئاتر انجام داده است! تصور نگارنده براین است که حتی دردوران دیرینه سنگی وقتی انسان اولیه بعد از تشکیل خانواده وظایف را براساس جنسیت تقسیم کرد، مرد را به شکارو حفظ خانواده گماشت و زن را مسئول پخت و پز و نگهداری کودکان ساخت (از همین نقطه است که تعریف کلمه ی مرد نشات گرفته \"مرد یعنی کسیکه می میرد!\") هم واژه نمایش بوده است!! …شکارچی که از شکار باز می گشت با سایر اعضای خانواده دور آتش می نشست! تصور کنید که او از جنگ هایش می گوید، از نبردهایش می گوید حتی ممکن است خود برخیزد و نمایش کوتاهی از شکار را بتنهائی بازی نمایدو یا حتی از یک عصر حجری دیگرهم بخواهد که نقش شکار را بازی کندو او با نیزه ای ازجنس سنگ وی را شکار کند. این چیزی جز تعریف نمایش نیست.چیزی جز تاریخ فراموش شده ی نمایش نیست!چیزی که تاریخ نویسان با تمام خوبیهایشان در حق بشریت به فراموشی سپرده اند واینک نمایش را به یونان نسبت می دهند! ما در این نمایش عناصر مورد لزوم و اصلی نمایش یعنی داستان، فرم، تماشاچی، بازیگر، صحنه، کارگردان و...بخصوص ارتباط بین نمایش و تماشاچی را داریم!
مثال بسیار واضح دیگری می آورم:
زمانی که حضرت هابیل به دست قابیل کشته شد خداوند به دو کلاغ فرمان اجرای نمایشی را داد.فارغ از اهداف ذات اقدس الهی باید اذعان کرد در آن موقع اجزای مورد نیاز نمایش مثل بازیگر- تماشاچی- صحنه و متن نمایشی به همراه ارتباط بین آنها و رسیدن یه یک وحدت برای بیان مقصود رعایت و از این منظر خداوند برترین و شناخته شده ترین و اولین کارگردان مطلق عالم است. نمایشنامه: نمایشنامه متنی است که نمایش از روی آن خوانده، تمرین و اجرا می شود و آن یکی از انواع متون ادبی است که برای نمایش تنظیم می شود. در آغاز نمایشنامه بعد از آوردن نام آن اشخاص نمایش یا شخصیت های نمایشنامه نام برده می شوندوسپس شرح مختصری از محیط داستان، سن وسال و قد و چهره ی اشخاص داده شده و بعد گفتگوی اشخاص آورده می شود. کارها و حرکات بازیگران داخل کروشه() و اگر حجم زیادی داشته باشد با حروف ریزتر چاپ می گردد. نمایش اغلب به چند قسمت تقسیم می شود و هر قسمت با پایین آمدن یا کشیدن پرده ای خاتمه می یابدو قسمت بعدی با بالا یا کناررفتن پرده شروع می شود، از این رو هر قسمت از نمایش را \" پرده \" گویند.
چگونگی آرایش هر پرده هم در ابتدای هر پرده می آید.
هر پرده هم ممکن است به قسمت های کوچکتری تقسیم شود که با روشن و خاموش شدن نور اعلام گردد که به هر قسمت یک \" صحنه \"گویند. انواع نمایشنامه: 1- نمایشنامه کمدی: به نمایشنامه هائی اطلاق میگردد که موضوع داستان آن خنده آور، شاد و نشاط آور باشد
2- نمایشنامه درام:اگر موضوع داستان نمایشنامه چنان باشد که در آن اشخاص بازی تصاویر واقعی از زندگی را نشان دهند نمایشنامه درام خواهد بود.
3- نمایشنامه ملودرام:ممکن است درام مایه ای از کمدی نیز داشته باشد که در اینصورت به آن نمایشنامه ملودرام گویندکه گاهی این مسئله بصورت پایان خوش نمایش نمود می یابد.
4- نمایشنامه تراژدی:اگر نمایشنامه وقایع فوق العاده مصیبت بار و غم انگیز نظیر مرگ پدر، برادر،فرزند و …را نمایش دهد در زمره ی نمایشنامه های تراژیک یا تراژدی می گنجد.
5- نمایشنامه طنز:گاهی نمایشنامه های کمدی حاوی پیام نیز می باشندکه ممکن است تلخ و گزنده یا حتی سیاه نما هم باشند، این نمایشنامه ها طنز هستند.
6- نمایشنامه هجو:چنانچه نمایشنامه در بیان حالات کمدی یا طنز دردام مسخره کردن افراد یا موضوعات بیافتد نمایشنامه در زمره ی نمایشنامه های هجو شناخته می شود.
7- نمایشنامه لغو:نمایشنامه های طنز یا هجوی که بصورت بی بند وبار مسائل خانوادگی و غیر اخلاقی را مطرح نمایند در این دسته می گنجند. اجزاء اصلی نمایش: هنر نمایش دو جز اصلی دارد.
1- داستان(محتوی):داستان یا قصه یا محتوی همان حرفی است که نویسنده قصد دارد آنرا القا نماید.در حقیقت همان پیام نمایش است و بر دو نوع است:
الف:محتوای اصلی یا اورژینال که از تخیل خود نویسنده بر اساس واقعیت یا حتی غیر آن نشات می گیرد، نظیر روح داستانی حاکم بر بینوایان ویکتور هوگوکه برای اولین بار و توسط او مطرح شد.
ب:اقتباسی که همان شکل برگرفته شده از یک کار هنری انجام شده است. برای فهم مطلب تصور کنید هنرمندی از روی داستان ویکتور هوگو یک فیلم سینمائی بسازد.
2- ساختار دراماتیک(فرم):ساختار دراماتیک اساسی ترین عنصر در هر اثر هنری است و به این صورت تعریف می شود: ارائه اثر به بهترین وجه بگونه ای که بیشترین اثر را بر تماشاچی بگذارد.
رمز آن هم چیزی جز کسب دانش مربوط به ساختار دراماتیک نیست!بخش عمده ای از آن در حیطه ی علم می گنجد که باید در دانشکده های هنرهای دراماتیک کسب کرد یعنی زبان نمایش و راههای استفاده از تکنیک های تئاتری اما بخش دیگر آن به شناخت، شعوروآگاهی خالق اثر بستگی دارد که در قالب علمی نمی گنجد و بیشتر بعد هنری مد نظر است که بایستی با مطالعه مداوم در ارتقا این بینش کوشیدو قابل کسب در هر دانشکده ای نیست. مفاهیم و واژه های تئاتری: برای اینکه هنرجویان ارجمند بتوانند با مفاهیم مقدماتی تئاتر آشنا شوند در حد همان مقدماتی بعضی از واژه ها و مفاهیم اصلی مورد نیاز را برای آنان با زبان ساده بازگو می نمایم.
1- سن:محلی است که در آن نمایش از روی متن نمایشی تمرین و در نهایت اجرا می شود و اغلب بصورت سکوئی بالاتر از سصح دید تماشاچی و در برخی اوقات در میان آنها ساخته میگردد.
2- پرده: هر نمایش به قسمتهائی تقسیم می شود اگر هر قسمت با باز و بسته شدن پرده اعلام شود به هر قسمت یک پرده گویند.یک نمایشنامه می تواند یک پرده یا بیشتر باشد.
3- صحنه: قسمتی از نمایش را که از پرده کوچکتر است و با روشن و خاموش شدن نور اعلام می شود صحنه گویند.
4- آوانسن: بخش جلویی هر صحنه را که اغلب بصورت نیم دایره طراحی و ساخته می شود را گویند.آوانسن مهم ترین قسمت یک صحنه است و هر چند در برخی مواقع با تمهیدات تئاتری می توانیم بخش انتهائی صحنه را مهم نمایش دهیم مثلا با نورپردازی موضهی انتهای صحنه که اهمیت آنرا نشان می دهد اما حقیقتا مهم ترین بخش صحنه بدلیل نزدیکی با تماشاچی همان آوانسن است.
5- نویسنده: کسی است که بدلایل شخصی یا غیر شخصی متنی را برای اجرا یا ثبت در تاریخ می نویسد.این متن می تواند در قالب داستان کوتاه، رمان یا داستان بلند و نمایشنامه که از جمله متون اصلی ادبی هستند بگنجد.
6- کارگردان: وی کسی است که مسئولیت اساسی اجرای یک نمایش را از تدارک مراحل آغازین تا اتمام اجرارا برعهده دارد و مسئول مطالعه متن، انتخاب بازیگران،تقسیم نقش هاو…تامراحل دیگر نظیر طراحی جزئیات حرکات بازیگران و…می باشد.
7- بازیگر: کسی است که مسئول اجرای حرکات و … محوله توسط کارگردان به منظور ایفای یک نقش هنری است.
8- میزانسن: به مجموعه حرکاتی که یک بازیگر به طراحی و دستور کارگردان در صحنه اجرا می نماید می گویند.
9- دیالوگ: کلیه ی گفتگوهای دو یا چند نفره بازیگران در نمایش که معمولا با احساسات گوناگون همراه است دیالوگ می گویند.دیالوگ بیشتر بصورت برون گرا ادا می شود.
10- مونولوگ: مجموعه گفتگوها و زمزمه هائی که یک بازیگر با خود دارد و بصورت درون گرا ادا میگردد مونولوگ گویند.
11- میمیک چهره: به حرکات ریز چهره ی بازیگر اطلاق می گردد.
12- دکور: هر آنچه که در یک نمایش بعنوان ابزار صحنه در معرض دید تماشاچی قرار می گیرد دکور است و برای آن دو مسئولیت مهم طراحی دکور و ساخت و اجرای آن متصور است که دو وظیفه و سمت طراح دکور و سازنده دکور عناوین آن می باشند.فردی که کار دکور انجام میدهد دکوراتور نام دارد.
13- گریم: به عمل چهره پردازی بازیگران در نمایش گویندو دو مسئول طراحی گریم و اجرای آن برای گریم و چهره پردازی مقرر شده است که در اکثر مواقع در نمایش های آماتوری بصورت تخصصی طراحی و اجرا نمی شود.این عمل با استفاده از وسایلی میسر است که کار با هریک تخصص ویژه ای را می طلبد و نقش آن در نمایش بسیار بنیادی است.در نمایش های سطحی وآماتور از وسایلی شبیه ابزار های آرایش زنان مثل کرم سفیدکننده – مدادسیاه و قهوه ای- ماتیک های قرمز و قهوه ای و... استفاده می شود که تقریبا شکل بازیگران در چهره ی فرد نقاشی می شود!برای پاک کردن گریم قبل از شستن ضروری است با شیر پاک کن و پنبه گریم از چهره زدوده شود و سپس با آب و صابون شسته گردد.
14- افکت: به کلیه ی محیطی که ممکن بصورت زنده یا توسط دستگاه پخش صوت در نمایش اجرا گردد افکت گویندو صداهائی مثل رعد وبرق، خش خش خرد شدن برگ زیر پای بازیگر، شلیک گلوله، ترمز ماشین، زوزه ی حیوانات وحشی یا باد و… که در برخی نمایش ها لازم هستند می گویند.
15- نور: بدلیل اهمیت این مبحث آنرا به عنوان یک بحث نیمه تخصصی مطرح می نمایم.
از آنجائیکه نمایش در بیشتر اوقات در محلی سرپوشیده تمرین و اجرا می شود بحث نور یکی ار کلیدی ترین مباحث است که هر فرد تئاتری بایستی تا حدی با آن آشنا باشد. انواع نور: الف: نور عمومی: این نور همان نوری است که از روبرو به صحنه نمایش می تابد ویک نور اصلی است. خاصیت تخت کنندگی و فاقد بعد بودن به همراه وجود سایه های مزاحم در پشت سر بازیگران از محدودیت های این نور است ولی بقدری این نوع از نور اهمیت دارد که تحت هیچ شرایطی در نمایش های ساده قابل اغماض نیست.حداکثر زاویه ی تابش این نور نسبت به خط افق بین 25 تا 45 درجه است که بهترین زاویه همان 25 درجه می باشد.
ب: نور جانبی: این نور نوری است که از طرفین به صحنه می تابدو سایه های مزاحم نور تخت را تا حدی تخفیف داده و کم می کند اما از بین نمی برد. این نور که از چپ و راست صحنه می تابد با همان بهترین زاویه یعنی 25 درجه تا حداکثر 45 درجه قابل تابش است و به سوژه های موجود در صحنه حالتی سه بعدی می بخشد.
ج: نور پشت: این نور از بالا و پشت بازیگران بطرف تماشاچیان تابیده می شود به گونه ای که از دید تماشاچیان مخفی باشد.این نور سایه های مزاحم نور عمومی روبرو و نورهای جانبی را در صورت تنظیم دقیق بصورت کامل حذف می کندو به نور بکراندیا بک گراند معروف است.
د: نور موضعی: یک نور مهم و اساسی در نمایش است که بخش کوچکی از صحنه یا موضوع را روشن می کند و برای تاکید بخشیدن به یک شوژه ی انسانی یا غیر انسانی کاربرد دارد. با این نوع از نور می توان حتی در انتهای صحنه که کم خاصیت ترین بخش صحنه است از آوانسن که مهم ترین بخش صحنه است نقطه ای مهم تر ساخت!و نظر تماشاچیان را برای مدتهای مدید معطوف آن نمود.
و: نورهای رنگی: نوع دیگری از نور می باشد که با وسیله های رنگی با نام فیلتر رنگی قابل طراحی و اجرا بر روی موضوعات بوده و حالات مختلفی را برای تماشاچی تداعی می نماید.شناخت نورها و رنگهای اصلی و کاربرد روانشناسانه آنها عمده ترین خاصیت است که طراح نور بایستی از آن مطلع باشد تا بهترین نوع نورپردازی را ارائه نماید.
تذکر: لازم است در طراحی نور برای نمایش به گونه ای عمل شود که نور به صورتی بر موضوع تابیده شود که از ایجاد سایه در جلو بازیگر که تمرکز حواس تماشاچی را برهم می زند اجتناب شود.در ضمن از نورهای بسیار شدید استفاده نشود و نورها حالتی تقریبا ملایم داشته باشند.

پنجشنبه 13 آذر 1393 - 00:58
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :

سایت گلزاریا برای محمدرضا گلزار تنها سایت گلزاریای واقعی ست محمدرضا گلزار ,سایت رسمی گلزاریا برای محمدرضا گلزار منعکس کننده اخبار کامل فیلم ها و سریال محمدرضا گلزار که عکس ها و پشت صحنه ها بصورت دانلود و اخبار اکران فیلم های رضا گلزار را اطلاع رسانی می کند