این مصاحبه کمی قدیمیه اما جالبه
قاسم جعفـــــری: محمدرضا گلزار چراغ سینمای ایران
شما میگویید دنبال مخاطب عام نبودهایدپس انتخاب گلزار برای چه بوده؟ اصلا آن نقش چه ویژگی داشته كه گلزار باید آن را بازی كند؟ آیا این توجه به بازار نیست؟
جعفری: این نیست واقعا. من چه كنم؟
طب نوری: این نظر خلاف نظریه نقد است. چون طبق نظریه میگویند آن چیزی كه دیده میشود
باید نقد شود نه آن چیزی كه قرار بوده باشد. این قانون اول نقد است و جالب است كه كسی آن را رعایت نمیكند...
خب ما هم درباره گلزاری حرف میزنیم كه در فیلم بازی كرده و نقش یك آدم خوش تیپ را هم برعهده داشته و اتفافا خیلی هم رمانتیك است وبه عشقش هم بدون دردسر میرسد. اینها مگر در فیلم نیست؟
طب نوری: چرا. اما چرا گلزار نباید باشد.
بحث بودنش نیست. اینكه او برای فروش به مجموعه بازیگران اضافه شده...
طب نوری: مگر ایرادی دارد؟
نه. اتفاقا خوب هم هست. اما با نظر شما كه میگویید دنبال مخاطب عام نبودهاید
و میخواستید تجربه كنید ودغدغه فروش نداشتهاید منافات دارد. چون از او استفاده كلیشهای كردهاید...
جعفری: راستش قصه میطلبید كه تعدادی جوان نقشهای اصلی را بازی كنند. ما یك سری جوان هم آوردیم. حتی فكر كردیم كه چهره ناآشنا بیاوریم. اما یك نگرانی داشتیم.
اینكه این نوع قصه چون در سینمای ما تجربه نشده و قهرمان فیلم هم یك جعبه است، فكر كردم كه تماشاگر راگمراه نكنیم. وقتی میخواهید یك فیلم درباره جنگ و شهادت بسازید خیلی سریع یاد سیدجواد هاشمی میافتید. اینطور نصف مسیر را
رفتهاید. حتی در «مجنون لیلی» قرار بود مهناز افشار روبهروی گلزار بازی كند. اما فكر كردم خیلی تكراری میشود. خود محمدرضا گلزار هم میخواست نقشی كه حامد بهداد بازی كرد را بازی
كند. اما فكر كردیم تایم فیلم اجازه نمیدهد كه آن سابقه از ذهن تماشاگر پاك شود.
ما هم از ذهنیت بیننده استفاده كردیم. من حتی به نیما شاهرخشاهی پیشنهاد دادم نقش اصلی را بازی كند اما او گفت كارگر مترو برایم تجربه جدید
است. الان كه از بیرون به فیلم نگاه میكنم به نظرم آنها جای خودشان خوبند فقط یك اشكال به این چیزی كه میگویی وارد است و آن هم فصل حضور گلزار و بهداد است كه تاكید بیشتری روی آنها شده و بیشتر از بقیه به چشم میخورد.
بالاخره، رضا گلزار یك استار است و نمیشد همینطور گذشت. یادم میآید كه در ورسیون اول در همان دقیقه اول او میمرد. بعد آمدیم برایش یك سری قصه ساختیم گفتیم بیننده احساس نكند كه سرش كلاه رفته. یك چیز دیگر هم هست. سال قبل استاد بیضایی میخواست از او در فیلمش استفاده كند، حالا نشد مگر عیبی دارد او میگفت ما فیلمی نداریم كه عید اكران كنیم. فیلمهای جشنواره هیچ كدام به درد اكران نوروز نمیخورد. به من گفت بیا چراغ سینما را روشن كن. مردم هم باید به سینما بروند. به من هم حق بدهید كه از این ابزارها استفاده كنم. من یك اثر بینابینی ساختم. به خدا ساخت فیلم بدنهای كار سختی نیست.
برگرفته شده از روزنامه کارگزاران