گلزار را نجات دادیم
اما خاطرات سرپرست یک گروه مراقبتی حتما جذاب باید باشد. مثل ماجرایی که صفایی از یک کنسرت روایت میکند:«موردی داشتیم که به تهیهکننده اعلام کردیم این خواننده شما ممکن است به واسطه خواندنش دشمن هم داشته باشد. ولی قبول نکردند و گفتند ما خودمان یک تیم فوقالعاده داریم. بعد از کنسرت، شیشههای ماشین خواننده را خرد کردند، خودش را کتک زدند و اتفاقات خیلی بدی افتاد. در مقابل، یک هفته پیش افتتاحیهای بود که آقای گلزار به همراه دو تا از بچههای ما حاضر شد. پنج هزار نفر از طرفداران ایشان هم بودند که خوشبختانه همه چیز به خوبی پیش رفت. حالا شما فکر کنید از این پنج هزار نفر یک آدم مجنونی پیدا شود که بخواهد به ایشان آسیب بزند. یکبار محمدرضاگلزار یک فیلمی برایم فرستاد و گفت مهدی ببین اگر بچههای تو نبودند، من را چه کار میکردند؟