loading...

محمدرضا گلزار ♥ گلزاریا

تمامی مصاحبه های محمدرضا گلزار در مجلات ,روزنامه ها و حضوری

RG بازدید : 670 دوشنبه 15 دی 1393 زمان : نظرات (0)

استاد پرویز پرستویی در مصاحبه ای با ریتم زندگی از اتفاقات و نظرات و احساسات خود به محمدرضا گلزار میگوید

برای دیدن این ویدیو روی کلمه ....... نظر پرویز پرستویی از گلزار ....... کلیک نمایید .

avisa بازدید : 422 پنجشنبه 27 آذر 1393 زمان : نظرات (0)

 گفتگوی ویژه این هفته با مربی بدنساز تیم ارتعاشات
محمدرضا گلزار: هرگز به دنبال پول نبوده ام


مديرعامل ارتعاشات صنعتي براي اينكه تيمش ازساير رقبا در ليگ واليبال عقب نماند و اسم اين تيم در رديف تيم هاي پيكان و سايپا قرار بگيرد، محمدرضا گلزار، بازيگر سينماي ايران را با عنوان مربي بدنساز به ليست كادر فني تيمش اضافه كرد. گلزار نيز خيلي زود اين پيشنهاد را پذيرفت تا بعد از مدت ها دوري از واليبال، حال مجددا حرفه اي تر از قبل به اين رشته ي ورزشي ادامه دهد. سوپراستار سينماي ايران با قراردادي كه امضا كرده است، براي يك فصل روي نيمكت واليبال ارتعاشات مي نشيند. وي در بازي هفته هشتم اين تيم مقابل بيم مازندران براي اولين بار در تركيب كادر فني تيم قرار گرفت و از نزديك بازي واليباليست هاي اين تيم را نظاره كرد.
آنچه مي خوانيد گفتگوی محمد رضا گلزار ستاره سينماي كشور در رابطه با حضور دوباره اش در ورزش سابق و مورد علاقه اش "والیبال" است.

به اعتقاد اكثر كارشناسان واليبال كشور، حضور يك ستاره سينما در واليبال كمي عجيب به نظر مي رسد. چه عاملي سبب شد كه شما به جمع تيم ارتعاشات صنعتي بپيونديد؟ من خودم را از خانواده واليبال مي دانم. درحال حاضر هم بسيارخوشحالم كه به جمع واليباليست ها برگشته ام. من واليباليست بوده ام و مدت طولاني در تيم هاي پارس خودرو، شيشه و گاز و... كار كرده ام. مدتي هم در باشگاه ديهيم تمرين مي كردم و زير نظر مربياني همانند فرهاد داخم، حسن نبي، فريد صائبي و حيدرخان به تمرين مي پرداختم همچنين در تيم پاس هم بازي كرده ام .

عامل اصلي كمرنگ شدن حضورتان در ورزش حرفه اي چه بوده است؟ اصلي ترين عاملي كه سبب دور شدن من از ورزش شد ورودم به عرصه ي سينما و موسيقي بود و مدتي كه وارد حرفه سينما و موسيقي شدم به طور كلي از ورزش دور ماندم.

 

 


آيا حضورشما در تيم واليبال هنرمندان در پيوستنتان به تيم ارتعاشات نقشي داشته است؟ من ۳ سال به عنوان كاپيتان تيم واليبال هنرمندان مشغول به فعاليت بودم ولي متاسفانه درحال حاضر اين تيم فعاليتش كمتر شده من هم به درخواست آقاي شهيديان مديرعامل ارتعاشات به اين تيم آمده ام و فكر مي كنم سابقه ام در تيم واليبال هنرمندان در تصميم مسئولان ارتعاشات بي تاثير نبوده است.

avisa بازدید : 395 پنجشنبه 27 آذر 1393 زمان : نظرات (0)

از عوامل زیادی به عنوان دلایل افت فروش فیلم های سنمایی در ایران یاد شده است.یکی از این عوامل ورود تلویزیون به بحث تولید تله فیلم و همچنین جذب کارگردان های سرشناس سینما جهت تولید سریال های چند قسمتی است.مثلا می بینیم که «حلقه سبز» به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا روی آنتن می رود و یا می شنویم که فریدون جیرانی سریال «سفر به تاریکی» را می سازد و یا تهمینه میلانی نیز قرار است اولین سریال دوران کاری اش را تجربه کند.اما مشکل فقط از وجود رقیبی سرمایه دار به نام تلویزیون نیست که در سینما هم چون مواد اولیه (ملزومات تولید یک فیلم سینمایی)گران شده لذا تهیه کننده ها جرات ریسک کمتری به نسبت گذشته دارند و همین مسئله باعث شده تا از تجربه های جدید پرهیز کنند و به دنبال تکرار کلیشه هایی باشند که از گیشه جواب گرفته اند.آری تکرار سوژه ها و ضعف سناریو دست به دست هم دادند تا از کیفیت آثاری که تولید می شود کاسته گردد،با اینحال حتی در این فضا نیز گاهی پیش می آید که فیلمهایی چون «آتش بس» و «توفیق اجباری» مردم را علی رغم گرانی بهای بلیت به سالن ها می کشانند.به راستی این چه عاملی است که توانسته خلاف جهت آب شنا کند و بر نیروی جاذبه مصائب و مشکلات امروز سینما فائق آید.پاسخ را می توان ئر تعرف «سوپراستا» پیدا کرد.خارج از ایران سوپراستار به کسی گفته می شود که قادر است یه تنه باعث فروش یک پروژه سینمایی و یا به عبارتی نجات آن پروژه شود.مثلا مردم به سینما می روندتا براد پیت را تماشا کنند و حالا اگر براد بازیگر یک فیلم هنری همچون «بابل» باشد هم تغییری در صورت مسئله به وجود نمی آورد و آمار فروش فیلم به یمن حضور این سوپراستار بالا می رود. در سینمای ایران هم محمدرضا گلزار خود را به عنوان یک سوپراستار موفق جا انداخته و توانسته تا عنوان پولسازترین بازیگر سینمای ایران را به خود اختصاص دهد.سالها پیش این تنها چهره گلزار بود که باعث شد او سر از وادی بازیگری درآورد.اما محمدرضا گلزار هرچه به جلو رفت بر کیفیت بازی اش افزود تا  به ماندگاری برسد و بقایش در این حوزه محدود به چهره اش نباشد.بازی های موفق او در فیلم هایی چون «کما»،«بوتیک»،«آتش بس» و «توفیق اجباری» حرف ما را اثبات می کند اما به غیر از این وقتی می بینیم آثاری چون «تله» و «کلاغ پر» هم به خاطر حضور این بازیگر به فروشی متعالی دست پیدا کردند در می یابیم که محبوبیت گلزار نزد تماشاگران سینمای ایران فراتر از حد تصور ماست.آری گیتاریست جوان و والیبالیست تیم هنرمندان بازیگری است که توانسته منجی سینمای ما در روزهایی باشد که گیشه و نوفیق در آن بیشتر از هر زمان دیگری اهمیت یافته است...

منبع :سینمای ایران

avisa بازدید : 417 پنجشنبه 27 آذر 1393 زمان : نظرات (0)

قادری: این روزها همه جا بحث ممنوع التصویر شدن توست...

گلزار: من هم خوانده ام و شنیده ام.

بعد پیگیری کردی؟

تمام تلاشم را کردم و دنبال پیگیری این خبر هم رفتم . ولی باور کن چیزی دستگیرم نشد. انگار اصلا خبری نبوده.

پس داری به کار خودت ادامه می دهی؟

چند تا فیلمنامه دارم و سعی می کنم بین این فیلمنامه ها بهترینش را انتخاب کنم.

این شایعه که هر چی فیلم روی پرده است فیلمنامه اش را اول برای تو فرستاده اند...

به هر حال من فیلمنامه اغلب این فیلم ها را خوانده ام.

پس باید درباره ی ارزش و کیفیت انتخاب هایت با هم بحث کنیم. اما اول سراغ این نکته که اصلا چی شده که به یکی بازیگر مشهور تبدیل شدی؟

یعنی چی؟یعنی چطور به عنوان یک بازیگر در این سینما جا افتادم؟

نه ، این که فیلم های تو فروخت و مردم برای دیدن تو به سینما رفتند.

خب ، نگران بودم که منظورت همان اولی باشد که توضیح دادن درباره اش کمی سخت است! اما اینکه چرا مردم دوست داشتند فیلم هایم را ببینند و مرا به عنوان قهرمان این داستان ها بپذیرند ، به نظرم جواب خیلی ساده ای دارد. سعی کردم همیشه خودم باشم و ادا در نیاورم. اگر صداقتی در کار باشد ، لنز دوربین خیلی زود و خوب ثبتش می کند و تماشاگر هم آن را می پذیرد.

و فکر می کنی توانسته ای همیشه این صداقت را پشت صحنه و روی پرده حفظ کنی؟

خب، نه همیشه. ولی لااقل سعی ام را کرده ام.

و آن وقت به نظرت کجا به نتیجه رسیده ای؟ کدام لحظه ها و در کدام فیلم ها؟
خودم از صحنه هایی در بوتیک و آتش بس خیلی راضی ام. به نظرم توانسته ام در لحظاتی از این فیلم ها حضور دوربین را کاملا فراموش کنم، فاصله میان خودم و نقشم را از بین ببرم و آن ارتباطی را با تماشاگر برقرار کنم که همیشه دنبالش بوده ام. مثلا در فیلم بوتیک ، چند صحنه که دوربین مرا دور از کنش اصلی صحنه ، در قاب می گیرد که ایستاده ام و در سکوت، ناظر آن چیزی هستم که در برابر چشمانم اتفاق می افتد. نمونه مورد علاقه ام از این جور بازی، عمر شریف در دکتر ژیواگوست. آن صحنه ای که روی تراس می ایستد و کشتار مردم بی گناه توسط سربازان ارتش تزار را نگاه می کند. سخت است که صحنه ای را بازی کنی که بر واکنش پر از سکوت تو در برابر غوغای اصلی صحنه استوار است.

خب، این یکی از گرفت و گیرهای کارنامه ی بازیگری ات است.این که هنوز داری از بوتیک مثال می آوری . شاید باید تعداد این قبیل فیلم ها و صحنه ها در کارنامه ی تو بیشتر می بود.

به هر حال فیلم بوتیک فیلم مهمی در کارنامه ی من است. ضمن اینکه باز هم از این جور مثال ها دارم و نمی خواهم آغاز مصاحبه خرجش کنم! هنوز اول کار است. ولی اجازه بده حالا من از تو سوال کنم. چرا بوتیک در جشنواره ی فیلم فجر و در دوره خودش آن طور که باید دیده نشد؟

دیده شد که. تماشاگرها و منتقدان دوستش داشتند...

اما داورها که آن را ندیدند. این فیلمی نبود که در بخش مهمان جشنواره به نمایش در بیاید و از رقابت اصلی دور بماند. اوایل کارم بودم و با انرژی شروع کرده بودم و می خواستم حاصل کارم را روی پرده و تاثیرش را روی هیئت داوران ببینم. اما نشد. نمی دانم از بدشانسی من بود یا چیز دیگر. به هر حال اگر چنین فیلمی در بخش رسمی به نمایش در می آمد، شاید مسیر حرفه ای عواملش به کلی تغییر می کرد. اما همان منتقد ها که تو می گویی، اغلبشان سعی می کردند موفقیت های فیلم را به چیزهای دیگری نسبت بدهند. به هر چیزی به جز بازی من در نقش جهانگیر. بوتیک فیلم شلوغ و پر شخصیتی است. با این وجود کاراکتر جهانگیر تقریبا در همه ی صحنه ها حضور دارد. چطور می شود فیلمی موفق باشد و بازیگری که در تقریبا تمام صحنه های آن حضور دارد و نقش محوری پیدا کرده، هیچ نقشی در این موفقیت نداشته باشد؟

به هر حال عقل مردم گاهی به چشمشان است، وقتی بعضی فیلم های دیگری را که در آن بازی کردی را می بینند، به نظرشان می رسد که شاید بوتیک فقط یک اتفاق یا حاصل کار کارگردانش بوده.

 

یعنی فکر می کنی من یک بار خوب بازی کرده ام و در فیلم های دیگرم هیچ نشانی از این استعداد نبوده؟
اصلا، اتفاقا حتی آن فیلم هایی از کارنامه ات را که دوست ندارم، و بعضی هایشان بد و سردستی ساخته شده اند، باز حضور تو در این فیلم ها آزاردهنده نیست. تازه بازی تو در آتش بس را خیلی دوست دارم. یادم هست وقتی فیلم را دیدم در نظرسنجی های آن زمان به عنوان بهترین بازی سال هم انتخابش کردم، که یادم هست خیلی ها شاکی شدند.

اما همین آتش بس هم دیده نشد. خودت می دانی که جشنواره ی فجر بهترین ویترین برای بحث و گفت و گو درباره ی حاصل کار سالانه ی اهالی سینماست. و وقتی چنین اتفاقی از دست اندرکاران فیلمی دریغ می شود، بپذیر که برایمان گران تمام می شود.

پس یکی از دلایل تو برای عدم تکرار چنین اتفاق هایی در کارنامه ات ، دیده نشدن این دو فیلم است.

خب، موثر است دیگر. همین چیزها مسیر حرفه ای یک بازیگر را می سازد. مگر چه قدر فیلم قابل بحث در سینمای ایران ساخته میشود که نقش مناسبی برای من هم در آن فیلم ها وجود داشته باشد و امکان حضورم در آن فراهم شود؟که بعد تازه این دو فیلم من هم در جشنواره دیده نشود؟

اصلا بیا این طوری با بحث طرف شویم، یک ستاره در سینما ی ایران، چه قدر می تواند برای مسیر کاریش برنامه ریزی کند؟ آینده اش را بخواند؟

بهتر است اتفاقات بد را فراموش کنم. چیزی مثل آن چه دربارهی این دو فیلم پیش آمد. در این شرایط سعی می کنم که برنامه ریزی هم داشته باشم، اما این برنامه ریزی قرار نیست که حتما به نتیجه درست و دقیقی برسد. همیشه فکر می کردم و می کنم که بخت و تقدیر و قسمت، نقش مهمی در زندگی همه ما دارد. آن وقت سعی می کنم بین محاسبه و برنامه ریزی و البته تقدیر، تعادل برقرار کنم. به خصوص در اینجا و با این شرایط ما به نظرم باید بخش مربوط به تقدیر و قسمت را بیشتر و موثر تر در نظر بگیرم.

حواشی و بازتاب های اعمال و رفتار یک ستاره هم در این جامعه خیلی زیاد است....

خیلی از این واکنش ها و حساسیت ها و بازتاب ها هم خوب و بجاست. قبولشان دارم. اما به نظرم بعضی وقت ها این حساسیت زیادی می شود. ما هم مثل آدم های دیگر زندگی می کنیم و زندگی ما هم بالا و پایین دارد. قرار نیست هیچ اشتباهی نکنیم. ضمن اینکه گاهی به نظرم زیادی روی تاثیر اعمال و واکنش هایمان بر عموم افراد جامعه حساب می شود. گاهی اصلا بد نیست که به خودمان فرصت دهیم در فضایی آرام و راحت کارمان را بکنیم و بعد با خیال راحت به تمتشاگران و مخاطب هایمان این فرصت را بدهیم که هرس مان کنند و بد و خوبمان را به رویمان بیاورند. واقعا چه عیبی دارد؟

و وقتی این پستی و بلندی را به رویت می آورند، شد که آرزو کنی کاش یک ستاره ی مشهور نبودی؟

نه، اتفاقا جایگاهم را دوست دارم. برای رسیدن به این جایگاه و بدست آوردن دل مردم کشورم زحمت کشیده ام. دلم می خواهد بیشتر و بهنر کار کنم، از زندگی درس بگیرم و از ای تجربه ها در مسیر کاری ام خوب استفاده کنم. به هر حال مهر و علاقه ی مردم چیزی نیست که به سادگی به دستش آورده باشم.سرمایه ام است و دلم می خواهد از این سرمایه به نفع کشورم و هموطنانم استفاده کنم. اگر هنری دارم و تاثیری، دوست دارم خرج مملکت خودم شود. این جا به دنیا آمده ام و همی جا هم خواهم مرد. پس می خواهم هر چه دارم همین جا و برای همین مردم خرج کنم. امیدوارم شرایطی پیش بیاید که بیشتر از همیشه و با فضا و تلاش بیشتری، به رشد سینمای ایران تا آنجا که در توانم است کمک کنم.

این خودش بحث بعدی ماست. این که جامعه ما چقدر می تواند از قابلیت های و توانایی های ستاره ای مثل محمدرضا گلزار، چه به لحاظ اقتصادی و چه اجتماعی استفاده کند.

منظورت دقیقا چیست؟

یعنی که هیچ از خودت پرسیده ای که جامعه ما سازمان هایی برای بهره بردن از حاصل کار یک ستاره را دارد؟ این جا فقط بحث گیشه ی سینما مطرح نیست. می شود سازمان ها و شرکت های عام المنفعه ای تاسیس کرد تا در کنار یک ستاره به مسیر خودش ادامه دهد و به سوددهی مالی و فرهنگی برسد.

به نظرم هنوز با این قبیل آرزوها و فرصت ها خیلی فاصله داریم.

ولی کم کم باید یاد بگیریم . به خصوص که کم کم صنعت سرگرمی ما رو به ستاره سازی آورده، اما انگار هنوز بلد نیست چطور ازش استفاده کند. حداکثر این که به بازیگران مشهورش پول می دهد تا در مجموعه های پربیننده و مناسبتی تلویزیونی یا دست آخر و در بهترین حالت، در فیلم های احتمالا پرفروش دیگری بازی کند. اما استفاده ای که در کشور های صاحب صنعت از حضور و وجود و اعتبار چنین ستاره هایی می شود، فراتر از این حرف هاست.

من اما آماده ام. تمام تلاشم را به خرج می دهم. راستش فکر می کنم انجام چنین فعالیت هایی که نفعش به همه میرسد، جبران همه ی آن مواهبی است که زندگی به من اعطا کرده و از این طریق سعی می کنم قدرشان را بدانم و در وجود و حوزه ی اطرافم ماندگارشان کنم. امیدوارم بیشتر در این زمینه تجربه کنم و بیاموزم. اما در حد خودم سعی می کنم از موقعیتی که دارم از جمله برای به راه انداختن فعالیت های خیریه استفاده کنم.

از چه راهی مثلا؟

مثلا به راه انداختن مسابقات ورزشی از جمله دیدارهای تیم والیبال هنرمندان، که عایدیمان از راه بلیت فروشی برای این مسابقات را در اختیار موسسات خیریه می گذاریم. ما آدم ها معمولا وقتی خوشحالیم که با همدیگر مهربانیم.

اما بازده اقتصادی و اجتماعی یک ستاره می تواند خیلی بیشتر از اینها باشد.

آخر در شرایطی که هنوز برای جا انداختن مفهوم ستاره، در ذهن بسیاری از دوستان مشکل داریم، چطور می توانیم به تشکیل سازمان های بزرگ و موثری برای استفاده ی درست از این شهرت فکر کنیم.

avisa بازدید : 440 پنجشنبه 27 آذر 1393 زمان : نظرات (0)

«گزارش مراسم اهدای جوایز به برندگان مسابقات رالی

«مکان اجرای مراسم:"هتل المپیک" واقع دربزرگراه تهران - کرج،ورودی غربی استادیوم آزادی

«زمان برگزاری مراسم:سه شنبه ۴/۴/۸۷ ساعت ۱۷:۰۰ الی ۱۹:۳۰

«با حضور محمدرضا گلزار، امین حیایی، حسام نواب صفوی

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

در تاریخ سه شنبه  4/4/87  مراسم اهدای جوایز به برندگان مسابقات رالي در هتل المپیک  با حضور تعدادی از هنرمندان برگزار شد ....این مراسم راس ساعت ۱۷:۰۰ آغاز شد و تا ساعت ۱۹:۳۰ ادامه یافت. سوپراستار محبوب و متواضع سینمای ایران محمدرضا گلزار به همراه برادر محترمشان بردیا گلزار و آقایان امین حیایی و حسام نواب صفوی در این مراسم حضور داشتند. حضور گلزار،حیایی و نواب صفوی در این مراسم به دلیل سابقه حضور در چند دوره از مسابقات رالی و فعالیتشان در این زمینه بوده است این عزیزان به این مراسم دعوت شدند تا جوایز دوره جدید مسابقات رالی را به برنگان اهدا کنند....لازم به ذکر است آقای محمود شهریاری نیز مسئولیت اجرای برنامه را به عهده داشتند.که گفتگوی زیبایی را با هنرمند عزیزمان محمدرضا گلزار انجام داده اند که در ادامه گزارش آمده است.

 

گزارش از نماینده گروه: ساعت تقریبا ۱۷:۳۰ بود که به همراه یکی از دوستانم به محل برگزاری مراسم رسیدیم. قبل از ورود به داخل هتل در محوطه امين حيايي رو با گريم متفاوتي ديدم ( موهاي بلند و عينك و كلاه ) و در نگاه اول ایشون رو نشناختم بعد كه متوجه شدم نتونستم به ایشون برسم چون سريع سوار پژو 206 شدند و رفتند. وقتي وارد هتل شدیم آقاي محمود شهرياري در حال اجرای برنامه بودند و حسام نواب صفوي (يكي از مهمانان) برنامه بر روي سن مشغول اهداي جوايز به برندگان مسابقات رالي بود. من و دوستم در ردیف اول نشستیم و به دنبال فرصتی بودیم برای گفتگو با آقای گلزار عزیز....بعد از اهدای جوایز به تعدادی از برندگان مسابقه رالی....به مدت  15 دقیقه تایم پذیرایی اعلام شد....عده اي رفتند به دنبال آقای گلزار تا با ایشون صحبت كنند و عكس و امضا بگيرند و ما هم فرصت را غنيمت شمرديم و رفتيم تا من خودم را به ايشان معرفي كنم. وقتي ما رسيديم جلوي صندلي آقای گلزار،ایشون بلند شد و با ما دست داد كمي با هم صحبت کردیم و عكس گرفتيم. وقتي آقای گلزار متوجه شدند که ما از طرف وبلاگ خواهران گلزار در مراسم حاضر شدیم خيلي محترمانه برخورد كردند( البته همیشه ایشون با احترام با هوادارانشون برخورد می کنند) و ما را تحويل گرفتند و به ما گفتند که بعد از پذيرايي بياييد با هم عكس بگيريم و صحبت كنيم. و چون بقيه هنوز ايستاده بودند و عكس مي گرفتند ما هم همانجا مانديم.كه آقای گلزار از ما پرسیدند که:با من كاري داري الان؟(كه توي فيلمی که از این مراسم گرفتم هست البته این فیلم خیلی کوتاهه) من هم به ایشون گفتم:نه بعد از پذيرايي خدمت مي رسيم و از ایشون تشکر کردیم.حاضرين به سالن پذيرايي رفتند و رضا و حسام هم در لابي پذيرايي شدند. اين تايم بهترين فرصت براي طرفداران آقای نواب صفوی و رضای عزیز بود كه با آنها در لابي هتل عكس يادگاري بياندازند كه ما هم از این فرصت استفاده کردیم و بعد از پایان تایم پذیرایی....برای اهدای جوایز به برندگان رالی از محمدرضا گلزار دعوت شد تا به روی سن بروند که با تشویق بسیار فراوان حاضرین ایشون بر روی سن حاضر شدند....قبل از اینکه آقای گلزار جوایز را اهدا کنند آقای شهریاری سوالاتی را که طرفداران آقای گلزار در زمان پذیرایی به دست ایشون رسونده بودند رو از آقای گلزار پرسیدند....

 

و در این قسمت از گزارش پاسخ های زیبا و جالب محمدرضا گلزار عزیز به سوالات حاضرین در این مراسم را با هم می خوانیم....

 

محمدرضا گلزار_شهریاری

- سلام عرض مي كنم خدمت شما عزيزان خيلي خوشحال هستم كه امروز در خدمت شما هستم خيلي ممنون.

درود برشما گفتند از آقاي گلزار بپرسيد كه مشخصات اخلاقي فروردين ماهيها چيست؟

- جذاب و دوست داشتني، كدومشو بگم آخه؟ غد و بداخلاق و...

فروردين ماهيها با متولدين چه ماهي جورن؟- وا للا من نمي دونم دقيقا ولي...

اونايي كه باهاتون جور بودن چه ماهي بودن؟-من مي رما....

نه خواهش مي كنم.- توي شب شيشه اي هم گفتم از اين حرفا بزنين مي رما...من متولدين ماه تير رو خيلي دوست دارم چون عددش عدد 4 هست.امروز هم روز چهار چهاره و من خيلي بيشتر خوشحالم كه در خدمتتونم ...فكر مي كنم با متولدين ماه تير.

اون عدد 4 رو به خاطر چي گفتين؟- چون از سالهاي قبل يه عدد خوش يمني برام بوده و اتفاقهاي مهمي كه توي زندگيم برام افتاده يه ارتباطي با عدد 4 داشته يا روز چهارشنبه بوده يا در روز چهارم بوده.

ملاقات شما با ايرج قادري هم در روز چهارم بوده؟- خير

چجوري بود اون روز؟ تعريف بفرماييد لطفا براي ما - من با آقاي قادري روز پنجم فروردين سال 79 در شمال بودم كه از ايشون براي روز نوزدهم دعوت كردم كه به كنسرت گروهمون تشريف بيارن. ايشون هم پذيرفتند و از من خواستند كه در فيلم سام و نرگس كه اولين فيلم من هستش بازي كنم كه الان هم در خدمت شمام.

چند خواهر و برادريد؟- ما كلا 4 تا فرزند هستيم 3 برادر 1 خواهر خواهر و برادر بزرگ من ازدواج كردن من و برديا برادر كوچيكم در خدمت شما هستيم(با حركت سر و دست به برديا كه در جمع بود اشاره كردند)

مي گن كه برادرتون استقلالين؟خودتونم استقلالين؟- من بله ديگه(تشويق تماشاگران)

قربان بعد گفتند بپرسيم چي باعث اين موضوع شد؟ اثر رفيق بد بوده كه استقلالي شدين؟(فرياد و خنده تماشا چيان)- البته من در اصل طرفدار تيم مليم و ايران عزيزمون انشالله بتونه كه...

خودتم مي دوني قرمز يه چيز ديگه است(فرياد تشويق و سوت و كف تماشاگران بلند مي شود)- از اون پيرهن آبي كه تنتون كردين كاملا معلومه

آبي در جهان واقع وجود نداره خودتم مي دوني هيچ حيواني به رنگ آبي نمي شه در طبيعت شما مثالي داريد؟- من اگه ازپس سوالهاي شما بربيام خيلي خوب مي شه

نه اگه مثالي داريد براي رنگ آبي در طبيعت نام ببريد.- چيزي به فكرم نمي رسه

ديديد عرض كردم حيواني به رنگ آبي در طبيعت وجود نداره.از آريان چه خبر؟ آيا باهاشون در ارتباط هستيد يا نه؟ كنسرتشون رفتيد ؟- من متاسفانه سر فيلمبرداري بودم اصفهان بودم موفقيتشونو تبريك مي گم باهاشونم در ارتباطم خيلي هم خوشحالم.

پس در ارتباط هستيد؟-بله

چرا با هرام بيضايي و مسعود كيميايي كه قرار بود كار كنيد كار نكرديد؟- خوب اين سوالا خيلي مفصله جواباش

حالا يه مختصري بيان كنيد- در مورد كار آقاي كيميايي من تحت قرارداد يك شركت تبليغاتي بودم با مو ي بلند براي همين نمي تونستم موهمو كوتاه كنم، نقشش سرباز بود.در مورد كار آقاي مهرجويي قرار بود من ريش داشته باشم و نقش معتادي رو بازي كنم...

مهمان مامان؟- بله، به دليل حضور در فيلم كما متأسفانه براي اون نقش ريش رو بايد مي زديم واون عزيزي كه كار كستينگ رو انجام مي دادن از اين فرصت استفاده كردن و عوامل خودشونو جايگزين من كردن طبق معمول!

شنيدم آقاي مهرجويي هم در جريان نبوده؟- بله، آقاي مهرجويي هم اول در جريان نبودند آقاي پيروز فر هم نقش منو بازي كردند كه بسيار عالي بازي كردن... در مورد كار آقاي بيضايي هم حدود 200 نف بازيگر رو تست گرفتند براي اون نقشي كه قرار بود من بازي كنم خيلي هم خوشحال بودم كه اين اتفاق داره مي افته متاسفانه به خاطر مشكلاتي كه بين تهيه كننده وكارگردان اتفاق افتاد كلا ساخت اين فيلم منتفي شد.

روزانه شما وقتي سر فيلمبرداري نيستيد چيكار مي كنيد؟- سر فيلمبرداري كه نباشم من يه مجموعه اي رو راه اندازي كردم كه براي آقايونه بيشتر در گير كار اون هستم

اونوقت چيكار مي كنيد با آقايون توي اين مجموعه؟- (با خنده) مربوطه به سولاريوم، ماساژ، آرايشگاه ،عكاسي،آتليه،...

من به شما تبريك عرض مي كنم آدرسشم مي خوام... كجاست قربان؟- توي خيابون يخچال، شريعتي

حق آگهي ما رو هم در نظر بگيريد-(خنده)

صميمي ترين دوستانتون چه كساني هستند؟(از بين هنرمندان كه ما هم بشناسيم _صميمي ترين دوستام ..آهان از بين هنرمندا...بله همونطور كه آقاي حيايي فرمودند امين حيايي،آقاي نواب صفوي(خيلي هم ناراحت شدن الان!!!)و بقيه هنرمندان...

اتومبيلتون چي هست؟ - بي ام و مشكي دارم

چه مدليه قربان؟ - مدل 630 هست

گرانترين هديه اي كه گرفتين در كجا وي كي بوده؟ (از كي بوده رو نمي خوايم راحت باش)- من كه يادم نمي ياد اگه اجازه بدين ...

كدام رو ز هفته رو بيشتر دوست دارين؟- چهارشنبه

به خاطر همون عدد 4 - بله

به خاطر چه چيزهايي در زندگيتون شكرگزاريد؟- به خاطر سايه پدر مادرم كه همچنان بالاي سرمند برادر عزيزم برديا و لطف خدا كه هميشه شامل حالمه

شهر مورد علاقه تون ؟- تهران

چرا تهران؟- براي اينكه همينجا به دنيا اومدم و زادگاهمه 

براي مسافرت دوست داريد كجا بريد؟- اصفهان

چرا اصفهان ؟- براي اينكه بسيار مردم مهمان نوازي داره... بعدش شيراز ... بعدش شهرهاي ديگه...

خوب در اين قسمت از مصاحبه آقاي شهرياري از برديا گلزار مي خوان كه روي سن برن و ادامه این گزارش رو به زودی در وب قرار خواهیم داد.

 

 

 

avisa بازدید : 425 پنجشنبه 27 آذر 1393 زمان : نظرات (0)

گزارش جنگ من ، تو وستاره ها

با حضور محمدرضا گلزار، حامد کمیلی ، امیر تاجیک و علی صادقی و...

با اجرای مجری توانمند تلوزیون رضا رشیدپور

مکان: سالن ورزشی شهید بابائی قزوین

 

 

تاریخ:21/4/87 در دو سانس 5:30-3 و 7:30-6

شرح: این جشن برای حمایت از کم توانان ذهنی برپاشد و روال برنامه به گونه ایی بود که هنرمندان محبوب هر کدام به مدت 30 دقیقه به روی صحنه می آمدند و سپس نوبت را به هنرمند بعدی می دادند.

استقبال از این جشن بسیار بسیار عالی و شگفت انگیز بود.


 

گزارش از سانس 7:30 - 6 

1-     تلاوتی آیاتی چند از قرآن کریم

2-      خوانده شدن سرود ملی توسط کم توانان ذهنی

3-     آمدن رضا رشیدپور مجری پر انرژی و توانمند

رضا رشید پور به روی صحنه آمد و جو را با خواندن یک ترانه به صورت هم نوا با همگی تماشاگران بسیار بسیار شاد و پر از هیجان کرد...

 

رشیدپور: خوشحالم که در جمع پر شور شما مردم قزوین هستم ، راستش باید اعتراف کنم که شهر قزوین تمیزترین و با کلاس ترین شهر اطراف تهران هست (تشویق بی امان تماشاگران) واقعا افتخار می کنم در اینجا هستم و کیه که این همه انرژی هیجان شما تماشاگران را ببینه اما روی صحنه نیاد؟متحیرم از این همه انرژی مثبتی که در این سانس وجود داره.

**هواداران یکصدا فریاد می زدند :گلــــــــــــــزار... گلـــــــــــــــزار... گلــــــــــــــــزار

 

رشیدپور: خوب اولین کسی که می خواد بیاد روی صحنه کی می تونه باشه؟

**انگار همگی مردم می دونستند که اولین شخصی که روی صحنه می آید کی می تونه باشه !! چون همگی با صدای هماهنگ می گفتند گلزار دوستت داریم... گلزار دوستت داریم

رشیدپور: آفرین به شما اون شخص کسی نیست جز؟؟؟؟ سوپراستار سینمای ایران، پولسازترین مرد سینمای ایران ، کسی که بهش میگن اکسیژن سینمای ما اون کیه؟

اینجا بود که سالن به حد انفجار رسید و همه فریاد می زدند گـلـــــــــــــــــزار ... گلـــــــــــــــزار

رشیدپور: بلــــــــــــــــه ، محمدرضا گلـــــــــــــزار دوست داشتنی

محمدرضای عزیز خیلی خوش اومدی

**محمدرضا گلزار با لبخند به روی صحنه اومد  و با تواض تمام ابتدا به هوادارانش در سمت راست و سپس قسمت وسط و بعد سمت چپ صحنه ادای احترام کرد و تعظیم کرد.

تماشاگران که از دیدن هنرمند محبوب خود بسیار شاد شده بودن یه لحظه دست از تشویق و هورا کشیدن بر نمی داشتند و یکسره تشویق می کردن.

رشیدپور:ماشاا... به این همه انرژی ، بارک ا... به این همه هیجان ، آدم با این همه انرژی مردم اصلا خستگی حس نمی کنهو این هیجان حتی باعث شده گرمای بیش از حد سالن حس نشه آفرین به شما هواداران ...

بعد از این انرژی سکوت می کنیم تا خود محمدرضا هم سلامی به مردم شهر قزوین بکنند

**گلزار میکروفن را گرفت و خواست که صحبت کنه همگی تشویق کردن و محمدرضا باز تعظیم کرد.

گلزار: خیلی ممنونم ، سلام عرض می کنم به مردم خونگرم و دوست داشتنی قزوین ، این افتخار باز نصیب من شده تا بار دیگر در خدمت شما باشم ، و از این همه لطف واقعا سپاسگذارم.

رشیدپور:مردم عزیز قزوین گلزار یک بار دیگر هم در این شهر کنسرتی داشت یادتون هست؟

هواداران: کنسل شد

رشیدپور: جدی؟(خنده)

گلزار:خنده

رشیدپور: در سانس قبلی محمدرضا به هوادارانش یه قولی داد ، محمدرضای عزیز حالا باز خودت این قول و خبر خوب را به هوادارانت در این سانس هم بده.

گلزار:بلـــه ، انشاا... بزودی در این شهر کنسرتی برگزار خواهم کرد تا باعث شادی مردم خوب این شهر بشم و هدیه ایی به هوادارانم در قزوین باشه.

**تماشگران،عکس های گلزار را به روی سر بردن و یکصدا فریاد می زدند گلزار دوستت داریم ، گلزار دوستت داریم.

رشیدپور: خوب پس این هم خبر خوب محمدرضای عزیز به شما قزوینی های دوست داشتنی.

رشیدپور:از محمدرضا می پرسیم که چرا این قدر مردم دوستش دارند؟ خودش دلیلش را چی می دونه؟

گلزار:این لطف خدا بوده و مردم همیشه به من خیلی لطف داشتن.

رشیدپور: بسیار عالی

رشیدپور:در بین فیلم های پرفروش گلزار به نظر شما مردم قزوین کدوم بهتر بود با میزان تشویق خودتون به اسن سوال پاسخ بدین؟

بعدش نظر خود محمدرضا را هم در این مورد می پرسیم؟

1-     توفیق اجباری( تشویق فوق العاده تماشاگران)

2-     آتش بس(باز تشویق فوق العاده تماشاگران)

3-     کلاغ پر( و باز تشویق فوق العاده تماشاگران)

رشیدپور:ای بابا مثل سانس قبلی همه که یه شکل شد دوباره سوالم را تکرار میکنم اما سریع تر تشویق یادتون نره!!

1-توفیق اجباری2آتش بس و 3 کلاغ پر

**این بار شدت تشویق تماشاگران برای آتش بس آنچنان زیاد بود که آتش بس با اختلاف بیشتری مقام اول را آورد و دوم توفیق اجباری و بعد کلاغ پر

رشیدپور: حالا محمدرضا به نظر خودت کدوم بهتره؟

گلزار: منم مثل مردم خوب قزوین اول آتش بس را دوست دارم بعد توفیق اجباری و بعد کلاغ پر

رشیدپور:سوال بعدی از محمدرضا عزیز اینه که فیلمی که 10-15 روز پیش مرحله فیلمبرداریش به اتمام رسید اسمش چی بود؟ اصلا چه جوری بود؟ چه کسانی در این کار حضور دارن؟ آیا مثل اتش بس  میشه؟

گلــزار: فیلمی که جدیدا فیلمبرداریش تموم شده اسمش دو خواهر هست ، من در این فیلم نقش دو برادر را بازی میکنم با دو گریم متفاوت و در این خانم شاکردوست ، نیکی کریمی و حامد کمیلی(فریاد هواداران کمیلی)و...

رشیدپور:یعنی از فیلم هایی مثل آتش بس بهتر میشه؟ یا باید صبر کنیم ببینیم؟

گلزار: من پیشنهاد میکنم صبر کنیم و ببینیم.

رشیدپور: باشه پس صبر می کنیم و می بینیم دو خواهرو، بعد بعضی ها دوست دارن بدونن که؟؟!! البته محمدرضا سوالات تکراریه اما خوب مردم این سانس عوض شدن خوب (خنده) یه سوال خانوادگیهست اینکه شما چند خواهر و برادر هستید؟

گلــزار:ما 4 نفر هستیم

رشیدپور: ما 4 تا برادر(خنده)

گلزار:(خنده) سه برادر هستیم و یک خواهر و خواهر و برادر بزرگترم ازدواج کردن من و بردیا هستیم هنوز(خنده)

رشیدپور: انشاا.. خدا شما را حفظ کنه ، بعد محمدرضا خیلی از کسانی که توی این سالن هستند دوست دارن مثل شما بازیگر بشن 2 یا 3 توصیه خوب به این عزیزان بکن تا اگر می خوان وارد سینما بشن چه کارهایی را انجام بدن؟

گلزار:بله

اول باید توکل به خدا داشته باشن.

دوم هدفمند باشند

سوم پشتکار و بررسی و دقت داشته باشن

گلزار:البته ناگفته نمونه کسانی که الان در این سالن هستند همگی به شدت خوش تیپ و خوش قیافن می تونن شایستگی های بعدی خودشون رو هم نشون بدن(خنده)

رشیدپور: خیلی ممنون محمدرضاجان

رشیدپور: کسی سوالی از محمدرضا نداره که ما ازش بپرسیم؟

تماشاگران یکصدا تشویق کردن

رشیدپور: بله مثل اینکه شما بیشتر دوست داشتید محمدرضا را ببینید تا سوال بپرسید این طور نیست؟(خنده)

محمدرضا اگر خودت سوالی داری از مردم قزوین یا حرفی داری بگو.

گلزار: تشکر میکنم از بانی این امر خیر

و تشکر میکنم از شما مردم عزیز قزوین ، من تمام تلاشم را میکنم محبت شما را جبران کنم و شاید بتونم کارایی ارائه بدم که شما دوست داشته باشید.

گلزار دستش را بالای سرش برد و باز تعظیم کرد و خداحافظی کرد.

رشیدپور:محمدرضا یه لحظه وایستا ، یه چیزی را به مردم بگم بعد برو.

رشیدپور: محمدرضا یه استیلی داره که خیلی ها فکر میکنن محمدرضا مغروره و خودش را می گیره ، من میخوام اگر به من اعتماد دارین یه چیزی را بگم ، هم محمدرضا و هم چند تا هنرمندی که الان پشت صحنه هستند همگی متواضع هستند اما محمدرضا ازمتواضع ترین بازیگران سینمای مات این غروری که می بینید فقط تو قیافشه ، خداوکیلی پشت این چهره ی این ستاره طلائی یه قلب مهربون هست که دوست داشتنیه.

رشیدپور: به افتخارش دست بزنید.

گلزار تعظیم کرد و با همگی هواداران خداحافظی کرد،همگی به احترام گلزار ایستادن و با تشویق های بی امان خودشون ایشون را بدرقه کردن، سپس محمدرضا گلزار به صورتگر ماه رفتند و اونجا ب بسیاری از هواداران صحبتی داشتند و عکس های یادگاری گرفتند و از اونجا ساعت 7:45 همراه دو بادیگارد خود به تهران برگشتند.

 

تعداد صفحات : 10

درباره ما
Profile Pic

سایت محمدرضا گلزار - گلزاریا

محمدرضا گلزار سوپر استار ایران و ستاره ای محبوب است !

این سایت منعکس کننده فعالیتهای هنری,ورزشی, سینمایی , فیلم ها و سریال ها , کنسرت ها , موزیک های جدید و دانلود , ... محمدرضا گلزار است که با حضور طرفداران اداره می گردد.

اطلاعات کاربری
ویژه نامه .realgolzaria 1.2.3.4 هدیه تولد رضا جان

دانلود مجله گلزاریا شماره 1و2

نایت اسکین

دانلود مجله گلزاریا شماره 1و2

نایت اسکین

دانلود مجله گلزاریا شماره 3

نایت اسکین

دانلود مجله گلزاریا شماره 3

نایت اسکین

ویژه نامه شماره 4 گلزاریا

نایت اسکین

شماره 4 مجله گلزاریای واقعی

کدهای اختصاصی
گلزاریا در شبکه های اجتماعی
جستجو برای آخرین خبرها از محمدرضا گلزار
جستجو
کد جستجو در وبلاگ با گوگل

در اين سایت
در كل اينترنت
سایت گلزاریا برای محمد رضا گلزار

جدیدترین اخبار فیلم و سریال محمد رضا گلزار را در سایت رسمی گلزاریا دنبال کنید !

تمامی فعالیت های موسیقی و ترانه های ریززار بصورت مداوم در این سایت آبدیت می شود.

همچنین کانال آپارات گلزاریا تنها کانال پر بازدید مربوط و مرتبط به گلزار است که دنبال کنندگان زیادی نیز دارد.

برای دیدن عکس ها , کلیپ ها , بیوگرافی و تمامی فیلم ها و سریال ها و اخبار ایشان از منو سایت استفاده نمایید .